بالا نمیرود تا عملش آنجهانی گردد و جنبه ملكوتی بيابد و صورتی پيدا كندكه در آن جهان مايه بهجت و لذت و سرور و سعادت او گردد . مقبوليت عملنزد پروردگار جز اين نيست كه عمل اينچنين باشد . يك تفاوت اصيل در ميان قوانين الهی و قوانين بشری همين است كهقوانين الهی دو بعدی است و قوانين بشری يك بعدی . قوانين بشری به نظامروحی و تكامل معنوی فرد كاری ندارد . وقتی كه يك دولت برای مصالح كشور، اقدام به وضع ماليات میكند ، هدفش فقط بدست آوردن پول و تأمينهزينه كشور است . دولت نظری ندارد كه پرداخت كننده ماليات چه نيتیدارد ؟ آيا با طيب خاطر و رضايت و از روی علاقمندی به دولت يا كشورماليات میدهد يا از روی ترس ؟ هدف دولت تنها پول گرفتن است ، حتیاگر پرداخت كننده در دلش فحش هم بدهد باز هم منظور دولت عملی شدهاست . همچنين وقتی كه برای دفاع از كشور ، سربازانی را به زير پرچم احضارمیكند به نيت سربازان كاری ندارد ، او میخواهد سرباز در ميدان جنگ بادشمن نبرد كند ، برای دولت تفاوتی ندارد كه سرباز با رضا و ميل بجنگد يااز روی ترس از مسلسلی كه پشت سرش قرار دارد ، نبردش خودنمايی باشد ،به انگيزه حماسهها و تعصبهای احمقانه باشد ، يا از برای دفاع از حق وحقيقت ؟ ولی در قوانين الهی چنين نيست ، در اين قوانين ، ماليات و سربازیبطور مطلق خواسته نشده است ، بلكه توأم با نيت خالص و قصد قربتخواسته شده است . اسلام عمل با روح میخواهد نه عمل بی روح . لهذا اگرمسلمانی زكات خود را بدهد ولی شائبه ريا در آن باشد پذيرفته نيست ، اگربه جهاد برود ولی برای خودنمايی باشد قبول نيست . قانون الهی میگويدسرباز اجباری به درد من نمیخورد ، من سربازی میخواهم كه روحا سرباز باشد، سربازی میخواهم كه ندای : " « ان الله اشتری من المؤمنين انفسهم واموالهم بان لهم الجنة »" ( 1 ) را پذيرفته باشد و صميمانه به آن لبيكبگويد . از رسول اكرم ( صلی الله عليه و آله ) در روايت متواتر ميان شيعه وسنی رسيده است كه : پاورقی : . 1 توبه / 111 : " خدا از مؤمنين ، جانها و مالهايشان را خريداریفرموده است و از برای ايشان در ازاء آن بهشت است " . |