وجود ندارد . بدبينی نسبت به جهان ، رنج آور است . بسی دردناك است كه آدمی جهانرا فاقد احساس و ادراك و هدف بداند . انسانی كه خود را فرزند كوچكی ازجهان میداند و برای خودش هدف قائل است وقتی چنين بينديشد كه جهانی كهمرا و فكر مرا بوجود آورده است و هدف داشتن را به من ياد داده است ،خودش هدف ندارد ، سخت به خود میلرزد . كسی كه فكر میكند در جهانعدالت نيست ، در طبيعت تبعيض و ظلم وجود دارد ، اگر همه نعمتهای دنيارا به او بدهند بدبين و ناخشنود خواهد ماند . كوششهای چنين كسی از برای سعادت خود و نيكبختی نوع بشر با هيچگونهدلگرمی و اميدی همراه نيست . وقتی پايه هستی بر ستمگری باشد ، ديگرعدالتخواهی انسان بی معنی است . وقتی اصل جهان ، بی هدف است ، هدفداشتن ما همچون نقش بر آب ، چيزی احمقانه است . اينكه صاحبان ايمان ، از بهترين آرامش و آسايش روانی برخوردارند ازآن جهت است كه جهان را حكيم و عليم و هدفدار میدانند نه گيج و منگ وابله و بیهدف ، آن را عادل و طرفدار حق و اهل حق میدانند نه ستمگر وطرفدار ستم و يا بیتفاوت . يكتاپرستان ، در مورد بديها و شرور ، معتقدندكه هيچ چيزی حساب نكرده نيست ، بديها يا كيفری هستند عادلانه يا ابتلائیهستند هدفدار و پاداش آور . اما اشخاص بی ايمان چه میكنند ؟ آنان به چه چيز دل خوش میدارند ؟آنان به خود كشی متوسل میشوند و به گفته يكی از آنان " مرگ را باشهامت در آغوش میكشند " . سازمان بهداشت جهانی ، آماری منتشر كرده و اعلام كرده كه آمار خودكشیمخصوصا در ميان روشنفكران بالا میرود . بر حسب گزارش اين سازمان ، درهشت كشور اروپايی ، خودكشی خيلی زياد شده است . يكی از آن هشت كشورسويس است كه ما آن كشور را نمونه خوشبختی میانگاريم . در اين گزارشآمده است كه خودكشی ، سومين عامل مرگ و مير است ، يعنی بيش از سرطانتلفات میدهد و متأسفانه در ميان طبقه تحصيلكرده بيش از طبقه بيسوادواقع میشود . نيز در همين گزارش آمده است كه در كشورهای در حال توسعه كه در حال ازدست دادن ايماناند ، خودكشی زيادتر است . در آلمان غربی هر سال 12000نفر به وسيله خودكشی میميرند و 60000 نفر خودكشی میكنند و نجات دادهمیشوند . اين است زندگی كسانی كه ايمان خويش را به خدای دانا " رب العالمين" از دست دادهاند . |