ولی در جهان بينی اسلامی اساسا جهان و موجودات جهان به دو دسته خير وشر منقسم نمیگردد ، در جهان ، آفريدهای كه نبايست آفريده شده باشد و يابد آفريده شده باشد وجود ندارد ، همه چيز زيبا آفريده شده و همه چيز بجاآفريده شده و همه چيز مخلوق ذات احديث است . قلمروی شيطان " تشريع " است نه " تكوين " ، يعنی قلمروی شيطانفعاليتهای تشريعی و تكليفی بشر است . شيطان فقط در وجود بشر میتواند .نفوذ كند نه در غير بشر . قلمروی شيطان در وجود بشر نيز محدود است بهنفوذ در انديشه او نه تن و بدن او . نفوذ شيطان در انديشه بشر نيز منحصراست به حد وسوسه كردن و خيال يك امر باطلی را در نظر او جلوه دادن .قرآن اين معانی را با تعبيرهای " تزيين " ، " تسويل " ، " وسوسه "و امثال اينها بيان میكند ، و اما اينكه چيزی را در نظام جهان بيافريند ويا اينكه تسلط تكوينی بر بشر داشته باشد ، يعنی به شكل يك قدرت قاهرهبتواند بر وجود بشر مسلط شود و بتواند او را بر كار بد اجبار و الزامنمايد ، از حوزه قدرت شيطان خارج است . تسلط شيطان بر بشر محدود استبه اينكه خود بشر بخواهد دست ارادت به او بدهد : « انه ليس له سلطان علی الذين آمنوا و علی ربهم يتوكلون 0 انما سلطانهعلی الذين يتولونه »( 1 ) . " همانا شيطان بر مردمی كه ايمان دارند و به پروردگار خويش اعتماد واتكا میكنند تسلطی ندارد ، تسلط او منحصر است به اشخاصی كه خودشان ولايتو سرپرستی شيطان را پذيرفته و میپذيرند " . قرآن از زبان شيطان در قيامت نقل میكند كه در جواب كسانی كه به اواعتراض میكنند و او را مسؤول گمراهی خويش میشمارند میگويد : « و ما كان لی عليكم من سلطان الا ان دعوتكم فاستجبتم لی فلا تلومونی ولوموا انفسكم »( 2 ) . " من در دنيا قوه اجبار و الزامی نداشتم . حدود قدرت من فقط " دعوت" بود . من شما را به سوی گناه خواندم و شما هم دعوت مرا پذيرفته واجابت كرديد ، پس مرا ملامت پاورقی : . 1 نحل / 99 و . 100 . 2 ابراهيم / . 22 |