اين جمله كوتاه آفريده است . طرح مسأله عدل از نظر عملی و عينی در سطح اجتماع ، تاريخچه بس درازی دارد و چون از موضوع بحث كتاب خارج است ما وارد آن نمیشويم . سر منشأ اصلی سؤال اصلی برايش باقی میماند و آن اينكه : چرا كلام اسلامی بيش از هر چيز به مسأله عدل پرداخت ؟ و چرا فقه اسلامی قبل از هر چيزی مسأله عدل برايش مطرح شد ؟ و چرا در جهان سياست اسلامی بيش از هر كلمه ای كلمه عدل به گوش میخورد ؟ اينكه در همه حوزهها سخن از عدل بود بايد يك ريشه و سر منشأ خاص داشته باشد . آيا جريان اصلی ديگری در كار بوده كه همه اين جريانها را او بر میانگيخته و تغذيه میكرده است ؟ از نظر ما ريشه اصلی و ريشه ريشههای طرحهای علمی و عملی مسأله عدل را در جامعه اسلامی ، در درجه اول ، در خود قرآن كريم بايد جستجو كرد . قرآن است كه بذر انديشه عدل را در دلها كاشت و آبياری كرد و دغدغه آن را چه از نظر فكری و فلسفی و چه از نظر علمی و اجتماعی در روحها ايجاد كرد . اين قرآن است كه مسأله عدل و ظلم را در چهرههای گوناگونش : عدل تكوينی ، عدل تشريعی ، عدل اخلاقی ، عدل اجتماعی طرح كرد . قرآن تصريح میكند كه نظام هستی و آفرينش ، بر عدل و توازن و بر اساس استحقاقها و قابليتها است . گذشته از آيات زيادی كه صريحا ظلم را از ساحت كبريائی بشدت نفی میكند ، و گذشته از آياتی كه ابلاغ و بيان و اتمام حجت را از آن جهت از شؤون پروردگار میشمارد كه بود اينها نوعی عدل ، و هلاك بشر با نبود آنها نوعی ظلم و ستم است ، و گذشته از آياتی كه اساس خلقت را بر حق - كه ملازم با عدل است - معرفی مینمايد ، گذشته از همه اينها در برخی از آيات ، از مقام فاعليت و تدبير الهی بعنوان مقام قيام به عدل ياد میكند : « شهد الله انه لا اله الا هو و الملائكة و اولوا العلم قائما بالقسط غ(1) و يا عدل را ترازوی خدا در امر آفرينش میداند : پاورقی : |