" حاملين عرش و آنان كه در گرد عرشند به حمد و تسبيح پروردگارشاناشتغال دارند و به وی مؤمنند و برای كسانی كه ايمان دارند آمرزش میطلبندكه : پروردگارا رحمت و دانش تو همه چيز را فرا گرفته است پس بيامرزآنان را كه بسوی تو باز آمدهاند و راه تو را پيروی نمودهاند و آنان را ازعذاب دوزخ حفظ فرما " . از اين آيه كريمه میتوان هم نامحدود بودن رحمت خدا را فهميده ، و همشرط اساسی لياقت برای استفاده از مغفرت را . از آيات كريمه قرآن چنين استنباط میگردد كه ايمان به خدا شرط لازم وضروری نيل به شفاعت و مغفرت است ولی شرط كافی نيست ، هيچكس همنمیتواند جميع شرايط را به صورت قطعی بيان كند ، خدا خودش میداند و بس. در آيهای كه مغفرت گناهانی ديگر غير شرك را نويد میدهد قيد " « لمنيشاء »" وجود دارد و در آيات شفاعت هم قيد " « و لا يشفعون الا لمنارتضی »" ( 1 ) ( شفاعت نمیكنند مگر برای كسی كه خدا بپسندد ) هست واين هر دو به يك معنی است ، گويی قرآن نخواسته است كه همه شرايط شمولشفاعت را بطور صريح بيان كند ، خواسته است قلوب را در ميان خوف ورجاء نگهدارد . از اينجا میتوان فهميد كه اشكالی كه میگويد عقيده بهشفاعت موجب تجری است ، ناوارد است . شفاعت از آن خدا است فرق اساسی شفاعت واقعی و حقيقی با شفاعت باطل و نادرست در اين استكه شفاعت واقعی از خدا شروع میشود و به گناهكار ختم میگردد ، و درشفاعت باطل عكس آن فرض شده است . در شفاعت حقيقی ، مشفوع عنده ، يعنی خداوند ، برانگيزاننده وسيله يعنیشفيع است ، و در شفاعت باطل ، مشفوع له ، يعنی گناهكار ، برانگيزانندهاو است . در شفاعتهای باطل كه نمونه آن در دنيا وجود دارد ، شفيع ، صفتوسيله بودن را از ناحيه مجرم كسب كرده است ، زيرا او است كه وسيله رابرانگيخته و به شفاعت وادار كرده است ، او است كه وسيله را وسيله قرارداده است . ولی در شفاعتهای حق كه نسبت دادن آن به انبياء و اولياء ومقربان درگاه الهی صحيح است ، وسيله بودن شفيع ازپاورقی : . 1 انبياء / . 28 |