میگيرد ، روی پردهاش هم كم نيست ، میبينيم يك كشتی و يا چند كشتی رااز دريا میدزدند . به دلائلی كه ذكر شد بايد پذيرفت كه وضع مجازاتها و كيفرهای قراردادیبرای اجتماعات بشری لازم و مفيد است ولی چنان كه قبلا گفته شد لازم استوضع كنندگان مقررات جزائی ، تناسب جرم و مجازات را رعايت كنند .اما نكته جالب اين است كه اينگونه مجازاتها در جهان آخرت معقولنيست ، زيرا در آنجا نه جلوگيری از تكرار جرم مطرح است نه تشفی ، نهآخرت جای عمل است تا عقوبت كردن انسان به اين منظور باشد كه دوبارهمرتكب كردار زشت نشود ، و نه خدا - العياذ بالله - حس انتقامجويی وتشفی [ طلبی ] دارد كه بخواهد برای خالی كردن عقده دل خود انتقام بگيرد ،و نه در آنجا مسأله تشفی قلب مظلومين مطرح است ، خصوصا اگر آن مظلوم ازاولياء خدا و مظاهر رحمت واسعه الهيه باشد ، بديهی است كه برای غيراولياء نيز در جهان و انفسا اندكی خير و رحمت و مغفرت بر يك دنياانتقام از دشمن ترجيح دارد . به علاوه ، همه عذابها كه مربوط به حقوق مردم نيست تا گفته شود عدلالهی ايجاب میكند كه رضای دل مظلومين از راه انتقام از ظالم تحصيل شود .قسمت مهمی از عذابها مربوط است به شرك ، ريا ، ترك عبادت خدا وامثال اينها كه " حق الله " است نه " حق الناس " ، و در اين گونهموارد هيچ يك از دو اثر و خاصيتی كه برای مجازاتهای دنيوی هست وجودندارد . مكافات دنيوی دومين نوع از انواع مجازات ، كيفرهايی است كه رابطه علی و معلولی باجرم دارند ، يعنی معلول جرم و نتيجه طبيعی آن است . اين كيفرها را "مكافات عمل " يا " اثر وضعی گناه " مینامند . بسياری از گناهان ،اثرات وضعی ناگواری در همين جهان برای ارتكاب كننده بوجود میآورد . مثلاشرابخواری علاوه بر اينكه زيانهای اجتماعی ببار میآورد صدمههايی بر روان وجسم شرابخوار وارد میسازد . شرابخواری موجب اختلال اعصاب و تصلب شرائينو ناراحتيهای كبدی میگردد . فحشاء ممكن است سوزاك و سفليس توليد كند .اينها اثر ذاتی گناه است و كيفر قانونی نيست تا گفته شود كه بايدتناسب جرم و مجازات در آن رعايت گردد . اگر كسی سمی كشنده را بنوشد وبه اندرز نصيحتگو |