فراموش نكنيم كه نسبت خدا به موجودات ، نسبت آفريدن و ايجاد كردن وتكوين است . تشكيلات و دستگاه او را مانند تشكيلات اجتماعی و روابطقراردادی كه در اجتماع بشر دائر است ، نبايد پنداشت . نظام فرماندهی واطاعت در بين خدا و ملائكه ، جنبه تكوينی و حقيقی دارد نه جنبه قراردادیو اعتباری . فرمان خدا حرف نيست ، ايجاد است ، اطاعت ملائكه نيزمتناسب با آن است ، وقتی میگوييم به فرشتگان فرمان داده كه چنين كنندمعنايش اين است كه آنان را طوری ايجاد كرده كه علت و فاعل باشند برایفعل و معلول مخصوص ، و معنای اطاعت ملائكه نيز همين عليت و معلوليتتكوينی است . تشكيلات ياد شده ، مبين يك نظام تكوينی است . و از همين جا است كه قرآن كريم ، تدبير خلقت را گاهی به " خدا "نسبت میدهد و گاهی به فرشتگان ، گاه میگويد : « يدبر الامر من السماء الی الارض »( 1 ) . " خدا كار را از آسمان به زمين تدبير میكند و میفرستد " . و گاه میگويد : « فالمدبرات امرا »( 2 ) . " قسم به فرشتگان تدبير كننده كار " . گاهی قبض و دريافت نفوس انسانهايی را كه میميرند به فرشتگان نسبتمیدهد ، و گاهی به فرشته خاص موت ، و گاهی به خدا . گاهی وحی را به يك فرشته نسبت میدهد : « نزل به الروح الامين علی قلبك »( 3 ) . " روح الامين ( جبرائيل ) قرآن را بر قلب تو فرود آورد " . و گاهی به ذات اقدس احديت ، و میفرمايد : پاورقی : . 1 سجده / . 5 . 2 نازعات / . 5 . 3 شعراء / 193 - . 194 |