ديگر دارد اين است كه امر الهی است آقای طباطبائی يك بحث خوبی درتفسير دارند ، میگويند : قرآن هر جا كه " امر " میگويد در خلقتهای بیزمان است و هر جا كه " خلق " میگويد در خلقتهای زمان دار است ، و اينتوجه خوبی است . اين ( انسان ) چون تنها موجوديست كه رسيده است به مرحلهای كه استعدادوجود امری دارد و به تعبير قرآن استعداد روح دارد ، دين كه فطرت است ،گونهای از آفرينش است و هر چيز ديگری كه فطری باشد مانند عقل فطری واخلاق فطری و حتی دوستی و عشق همه اينها آثاری است كه مترتب میشود بر آنمرحله خاص كه طبيعت و ماده دارای چنين آفرينشی میشوند ( 1 ) .به هر حال غرض اينها كه آمدند و چنين مسئلهای را تحت عنوان تبديلكميت به كيفيت تعبير كردند اين است كه از يك طرف میخواستند يك اصلمادی ذكر كنند در صورتيكه اين از آن اصلهائی است كه بيشتر از آن مقداریكه بتواند مادی باشد الهی است ، منتهی اينها با كلمه ساده تبديل كميتبه كيفيت خواستند خودشان را خلاص كنند . و حال آنكه اولا ، كميت يك مقولهايست متباين با كيفيت و محال استكميت به كيفيت تبديل بشود . تعبيراتی كه در علم بكار بردن آنها بطورمسامحه آميز جايز است در فلسفه جايز نيست ، در اين مورد حس ما اينجورمیبيند كه شيئی تا مدتی تغييرات كمی پاورقی : 1 - سؤال : اين از خارج میآيد ؟ جواب : مقصودتان از خارج چيست ؟ سؤال كننده : خارج از ماده . جواب : بله ، حتما از خارج ماده میآيد ، اين حقيقتی است كه مثل خودماده از بيرون افاضه شده است ، و به همان معنی كه وجود ماده قائم به غيراست ، آنهم از بيرون افاضه شده است ، يعنی از جانب خدا . سؤال كننده : خدا كه بی سبب بالاخره كاری انجام نمی دهد ، اين خود مادهاست ، كه به شكلهای مختلف در پی میآيد . جواب : ماده كه به خودش نمی تواند مرتبه وجودی بدهد ماده ، ماده است، ماده الان دارای يك درجه از وجود است كه اين درجه را با اينكه حفظكرده دارای درجه اضافه میشود ، كه به بعضی از درجات كه میرسد به مرحلهتجرد میرسد . سؤال كننده : پس اين حركت جوهر چه كار میكند ؟ جواب : حركت جوهری همين است . سؤال كننده : پس حركت در ذات ماده است . جواب : ذات ماده حركت است يعنی ذات ماده از بيرون آمده ، وقتیگفتيد حركت اشتداری يعنی اشتدارش از بيرون آمده ، يعنی مرتبه قبلیاستعداد رتبه بعد را دارد نه اينكه آفريننده مرحله بعد است ، ماده خودشقابل است ، و هر مرتبهاش قابل مرتبه ديگر است ماده حتی نسبت به مرحله بعد خودش خالق خودش نيست و نگهدارنده خودش نيست . |