محدود بود به اينكه زيد قائم است روز جمعه ولی بر علم ما افزوده بشود ،زيد قائم است روز جمعه در حضور عمرو در حال تكلم به فلان كلام و . . .اينها يك حقايق ديگری است كه بعد ضميمه ميشود و اگر اسمش را تكامل همبگذاريم مانعی ندارد ( ولی به معنای واقعی تكامل نيست ) و تكامل علوم هممعمولا به همين نحو است ، هر علمی در ابتدا بيش از چند مسئله محدود نبود، بعد مرتب مسائلی بر آن افزوده شد و ميگوييم علم تكامل پيدا كرد ، نهبمعنای اينكه همان مسئلهای كه در ابتدا بود و حقيقت بود در حقيقتبودنش تكامل است علم هم برای او جاودانه است ؟ يا ريشهاش چيز ديگریاست ؟ حالا ، به بينيم ريشه قضيه چيست ؟ آيا ريشه قضيه اينكه حقيقت متكاملنيست و جاودانه است ، اينستكه روح مجرد است ، يعنی انسان چون خودشيك موجودی است كه از تغير منزه است علم هم برای او جاودانه است ؟ ياريشهاش چيز ديگری است ؟ نه ، ريشهاش همان تجرد نفس است ، و اگر علم خودش يك معنای مادیمیبود ، جاودانگی در آن معنی نداشت ، يعنی اين انديشهای كه الان ماداريمكه زيد قائم است روز جمعه ، خود همين انديشه از آن نظر كه انديشه استدر لحظه بعد نميتوانست باز همين جور باشد ، خود آن ، از آن جهت كه خودآنست تغيير كرده بود ، در طبيعت كليت و دوام نيست ، در طبيعت اطلاقهم نيست ، هرچه كه در طبيعت است ، جزئی و نسبی و موقت است ، ولی درانديشه انسان ، همه اينها ميتواند وجود داشته باشد ، هم به يك شيئیكليت ميدهد و ميگويد كل نارحارش . در خارج كل نارحارش نداريم ، اين ذهنانسان است كه قدرت دارد از اين جزئيها كلی بسازد ، همچنين در طبيعتهيچ ناری دوام ندارد يك نارهای جزئی است كه در زمان حادث ميشوند و درزمان هم فانی ميشوند ، ولی اينكه به يك مفهوم منتزع و مجرد در میآيد ،بصورت كلی و دائم در میآيد ، اينها خصلتی است در مرحله شناخت پيداميشود و اين مرحله شناخت از خصوصيت خاص وجودی روح و نفس انسان است ،و اگر نفس انسان مجرد نميبود ، علم به معنائی كه امروزه داريم نمیداشتيم و معنی هم نداشت كه داشته باشيم ، علم با خصلتهای خاص خودش ،مولود تجرد نفس و ثبات نفس در يك مرتبهای از مراتب خودش و كليتنفس يعنی وجود سعی نفس كه ميتواند كليات را درك بكند ، اطلاق نفسيعنی خارج بودن از تقيد و نسبی بودن است و از اين جهت است كه حقيقتجاودانه است ، چون حقيقتها يك حالت مجزا شده دارند ، وقتی ميگوييم زيدقائم است روز جمعه اين زيد را ما در ذهن خودمان مجزا كردهايم . يعنی زيد" و قيام در روز جمعه را از " مجموع شرائط و احوال مادی مجزا كردهايم وبهمين جهت است كه همواره صادق است ، اگر مجزا نكرده بوديم و بهمان نحوكه در طبيعت وجود داشت در ذهن ما وجود داشت برای هميشه صادق نبود . |