مثل بوعلی سينا بر علوم زمان خودش احاطه داشت ، طبش از فلسفهاش باخبر بود و فلسفهاش از طبش ، هر دوی اينها از ادبياتش و همه اينها ازمنطقش و رياضياتش در نتيجه ، ميان علومش يك هماهنگی كاملی وجود داشت، و انسان در هر علمی اثر علوم ديگرش را ميديد ولی بعد ، كه تقسيم كاربوجود آمد نه تنها بوعلی سينا برای همه علوم كافی نيست ، برای طب تنهاهم كافی نيست ، و مثل بوعلی سينائی مثلا تنها در چشم پزشكی بايد كار بكند، و در نتيجه هر دانشمندی از رشتههای ديگر بی خبر میماند و اين بی خبريهاانتظام علوم را بكلی بهم زده است و لهذا هر كدام در اثر بی خبری علمديگری را قبول ندارند " « الناس اعداء ما جهلوا » " و از اينجا ، كهمواجه با مشكل شدهاند ، بفكر افتادهاند كه فلسفهای برای علوم بوجودبياورند كه بتواند علوم را با يكديگر پيوند بدهد و رابطه ميان آنها رامشخص نمايد . فلسفه علوم ، الان خودش علمی شده است در دنيا و بعضی ازدانشمندان رشته تخصصيشان فلسفه علوم است ، و خود فلسفه علوم هيچ علمخاصی نيست و حتی فلسفه اصطلاحی هم نيست ، فقط كوشش ميكند روابط ميانعلوم را بدست بياورد و وحدتی ميان آنها برقرار بكند ( 1 ) . اين تكاملی كه اينها ميگويند جامعه بشری پيدا كرده است در سه موردقابل تصور است : يكی تكامل در ابزار ، كه اين مطلب مسلم است و جای شك نيست كه ابزارتكامل پيدا كرده . ديگری تكامل به معنای اسپنسری يعنی جامعه در روابط تكامل پيدا كرده واز نظر تنوع و تقسيم كار متكامل شده است . تكامل به اين معنی هم غيرقابل انكار است ، مثلا جامعه ده قرن قبل ايران را يك شخصی مثل نظامالملك ميتوانست به تنهائی اداره كند ولی امروزه صدتا خواجه نظام الملكهم كم است ، چون تنوع و تقسيم كار امروز قابل مقايسه با آن زمان نيست .ولی مسئله ديگر ( و مهمتر ) مسئله معنوی است ، كه آيا انسان همچنانكهاز نظر ابزار و تشكيلات تكامل پيدا كرده است ، از نظر معنوی هم تكاملپيدا كرده است ؟ جنبه معنوی باز به دو قسمت تقسيم میشود معنوی به معنای" علمی " يعنی علم و اطلاع و آگاهی مانند آن ، تكامل در اين قسمت همقابل انكار نيست قسم دوم ، معنوی به معنای انسانی ، يا بقول اينهاارزشهای انسانی و ارزشهای اخلاقی است . آيا جامعه به همان نسبت كه در آندو ، سه قسمت تكامل پيدا كرده است در ارزشهای انسانی هم پيش رفته ؟ بهآن نسبت كه بدون شك پيش نرفته واحدی هم ادعا نكرده و حتی اگر كسیبگويد پيش كه نرفته سهل است در اين قسمتها عقب هم افتاده ، بنظر ماحرف دور از حقيقت نگفته است . پاورقی : 1 - اشكال : معلوم نيست اين ، نقص باشد بلكه ممكن است بهتر باشد .جواب : برای كی بهتر است ، برای فرد يا جامعه ؟ برای فرد كه بدونترديد بهتر نيست ، اين چه بهتری است برای فرد كه مثلا در چشم پزشكی علامهدهر باشد ولی نداند كه مثلا ادبيات خوردنی است يا پوشيدنی ، بله برایجامعه وجود افراد متخصص بهتر است . |