به حج رود و برگردد ( 1 ) ، پس اين يكنوع آسايشی است كه برای انسانفراهم شده است . موضوع ديگر ، موضوع صحت و سلامتی است . بدون ترديد انسان در اين زمينهخيلی پيشرفته است و نسبت به قديم تا حد زيادی با بيماريها مبارزه شدهاست ، و به همين دو دليل ( صحت و امنيت ) جمعيت دنيا رشد زيادی كردهاست ، در سابق از هر صد بچهای كه بدنيا میآمد 20 - 30 تا زنده میماندند، بقيه میمردند ، امروزه در اثر پيشرفت طب مرگ و ميرها كم شده و اگرجلوی زيادی فرزند را نگيرند بمب جمعيت دنيا را میتركاند ، گو اينكه اينسلامتی و عدم برخورد با بيماريها نژاد انسان را ضعيف كرده است ( چنانكهالكسيس كارل در كتاب انسان موجود ناشناخته گفته است ) چون در گذشتهافراد انسان با يك انتخاب طبيعی و پس از مبارزه شديد با عوامل مرگ وفنا باقی میماندند لذا قویتر و در برابر بيماريها با مقاومتتر بودند ،ولی امروزه هر بچه زرد نبوئی كه با هزار عيب و نقص بدنيا میآيد باوسائل پيشرفته طب او را نگهميدارند و بعد بزرگ میشود و توليد مثل میكندو يك نسل ضعيف و عليل تحويل جامعه انسانی میدهد ، پس بطور مسلمپيشرفت طب مرگ و مير را كم كرده ولی سبب ضعف نژاد بشر شده است .پس اگر جامعه امروز را به مقياس خوشی و آسايش انسان بسنجيم ، جامعهتكامل پيدا كرده است ، پس هدفهای مشترك هست ، نمی شود گفت سعادت ،آسايش ، خوشی هدفهای مشترك نيستند . اما مسئله بالا رفتن و پايين رفتن كه گفته بودند يك امر قراردادی است، جواب میدهد كه : نه : ما میتوانيم با مقياس كار ، و كاركرد هر سازماناجتماعی بالا رفتن و پايين رفتن را با يك معيار حقيقی بسنجيم . میگويد : هر سازمان اجتماعی كه عهدهدار يك مسئوليت است اگر كار ومسئوليت را به مقياس وسيعتری انجام بدهد اين نشانه تكامل است ، و اگربه مقياس پايينتری انجام بدهد اين تنزل است ، مثلا [ بايد در نظر گرفتكه ] طبقه كشاورز در مجموع بيشتر توليد كرده است يا كمتر ، همچنين طبقهدامدار ، طبقه معلم و همه گروههای جامعه ، را بايد در نظر گرفت و ديدبيشتر كاركرد داشته است يا كمتر ، و از اينجا میرود دنبال تكامل ابزارتوليد و اينكه ابزار توليد تكامل پيدا كرده و كاركرد آن بالا رفته ، وتكامل ابزار توليد روابط خاصی را اقتضا میكند و بايد روابط و روبناهاعوض شوند و با تكامل ابزار توليد خودشان را تطبيق دهند ، پس با تكاملابزار توليد بايد گفت جامعه تكامل پيدا كرده است ، پس ملاك تكاملاجتماعی از نظر اينها تكامل ابزار توليد است . اين خلاصه حرفهائی است كه در اينجا تا آخر فصل ( 26 ) ذكر میكند . پاورقی : 1 - در قصه عدی بن حاتم ، حضرت رسول ( ص ) به حدوث اين تحول خبردادند . و در روايات ظهور حضرت حجت ( ع ) هست كه يك زن میتواند ازمشرق به مغرب برود بدون اينكه احساس ناامنی كند . |