و اجتماعی است و بحث فلسفه تاريخ مخصوص تحولات جامعه است . به هر حال ، انسان در ميان همه موجودات يك خصوصيت ويژهای دارد و آناينكه دارای تاريخ اجتماعی متحول است نظامات زندگی اجتماعی انسان متغيراست ، اما نظامات زندگی حيوانات مثل زنبور عسل از چندين هزار سال پيشتا به امروز فرقی نكرده است ما اين مطلب را به اين نحو توجيه میكنيم كهانسان چون به مرحله عقل و اراده رسيده و يك موجود مختار و آزاد است ،صرفا تحت حكم غريزه نيست ، وضعش چنين است . انسان ، تا وقتی محكوم غريزه است . تحول تكاملی نوعی ندارد ، تكاملشفردی است و تكامل نوعيش ، احتمال است كه از جنبه زيستی به حكم قوانينديگری غير از غريزه رخ داده است . غريزه حيوان جلو نمی برد ، حكم يكسرپرست و قيم را دارد كه از طرف طبيعت قيوميت میكند و فقط فرد راپيش میبرد ، انسان به مرحله عقل و اراده كه رسيده ، به منزله فرزند بالغعالم طبيعت است كه به خود واگذاشته شده به تعبير سارتر موجود به خودوانهاده است ، به اعتبار ديگر موجود مختار و آزاد است ، يعنی آنقدرسرمايه به او داده شده است كه نيازی به سرپرستی غريزه ندارد ، كارهايشرا با عقل و اختيار خود انجام میدهد . و به دليل آزاد و مختار بودن و از همين مجرای آزادی و اختيار ، برايشامكان نوع خاصی از تكامل هست كه تكامل اجتماعی تاريخی است ، هم چنانكهنوعی تكامل فردی اختياری هم دارد . و به همين دليل هم برايش امكان رجعتو انحطاط و انحراف به چپ و راست هست ، در صورتی كه حيوانات جبرا رویيك خط مستقيم سير میكنند . علمای جامعه شناسی و فلاسفه تاريخ كوشش كردهاند كه قوانين اين تحول رابه دست بياورند يعنی همان كاری كه داروين در تحولات زيستی كرد ، اينهامیخواهند در تحولات تاريخی اين كار را انجام بدهند ، و حتی اين مسئلهبرايشان جای ترديد است كه اصلا اين قوانين قابل كشف هست يا نه ؟ ( 1 )عدهای میگويند : قوانين حاكم بر تاريخ قابل كشف نيست ، چون اختياربشر در قضيه دخالت دارد ، و كاری را كه اختيار بشر در آن دخالت دارد ،نمی توان با قوانين طبيعی تحت ضابطه در آورد ، يا بايد قائل به جبر مطلقشويم و برای اراده انسان هيچ نقشی قائل نشويم كه اين را بتوانيم بگوييم ويا اگر بخواهيم برای انسان آزاده و آزادی قائل شويم بايد بگوييم كه آنقوانين مضبوطی كه در زيست شناسی بدست میآيد ، در تاريخ بدست پاورقی : 1 - كتاب خوبی در اين موضوع هست به نام " تاريخ چيست ؟ " تأليفام - اچ كار ترجمه . . كامشاد ، كتاب خوبی است در اين موضوع ، كمااينكه كتاب ديگری در همان حجم ويل دورانت نوشته است به نام " درسهایتاريخ " كه آنهم كتاب خوبی است ، كتاب ويل دورانت شايد به دقت وعمق آن نرسد ، چون ويل دورانت شخص پر تتبعی بوده و همين جور مطالب راتكه تكه میآورد و نظم علمی چندان ندارد ، كتاب ويل دورانت مسائل خيلیمهم تاريخ را از نظر تاريخ بحث كرده است ، مثلا ، فلسفه از نظر تاريخ ،اخلاق از نظر تاريخ ، دين از نظر تاريخ . . : در " تاريخ چيست " مسائلمهم فلسفه تاريخ مطرح شده و كتاب دقيقی هم هست . |