يكی از آن جاهائی كه صريحا و قاطعا نظر اينها با نظر اسلام مخالف استهمين جا است ، اسلام برای انسان يك فطرت و اصالت قائل است ، و انسانرا مافوق منافع اقتصادی و وضع طبقاتی میداند . ماترياليسم ديالكتيك تاريخی و مبارزه طبقاتی : ماترياليسم ديالكتيك تاريخی معتقد است كه به حكم جنبه ديالكتيكیتاريخ ( يعنی مسئله تضاد و جنگ اضداد به صورت خاص يعنی به صورت جنگنو و كهنه و جنگ تز و آنتی تز ) همان گونه كه در عالم طبيعت جنگ ما درهمه چيز است ، قهرا در تاريخ هم جنگ ما در همه چيز است ، و جنگ تاريخهم ماهيت مادی دارد ، يعنی محركات اصلی تاريخ در جنگها ، باز محركاتمادی است . يعنی جنگ طبقاتی است ، و شكل ديالكتيكی دارد يعنی حركت ازتضاد تز و آنتی تز ابزار توليد و روابط توليد ، و تضاد تز و آنتی تزیطبقات وابسته بر روابط قديم و طبقات خواهان روابط جديد ناشی میشودماترياليسم تاريخی معتقد است كه : سراسر تاريخ جنگ است ، و جنگطبقاتی است . اين تعبير شامل دو مفهوم است . يكی اينكه سراسر تاريخ جنگ است و صلحها و سازشها فرع است كه همانحالت سنتز است ، پس در اينجا اين بحث كلی مطرح است كه : آيا صلحها وتعاونها و نظاير آنها ، اصالت دارند در بشر ؟ يا نه ، اصالت مال جنگ ونزاع است ، و آنها فرعند ؟ يا هر دو اصلند ؟ يك نظر به اينست كه آنچه در بشر اصالت دارد و تنازع است ، تعاونهاتحميل شده از ناحيه تنازعها هستند ، يعنی هرجا كه تعاون وجود دارد برایاينست كه افراد در حال انفراد خودشان را محكوم به نابودی میبينند ، لذاباهم همكاری میكنند تا از دشمن بزرگتر محفوظ بمانند ، مثل گلههایحيوانات . نمونهاش همكاریهای سياسی امروز است كه تنها برای مقاومت ومصونيت از دشمن بزرگتر است ، آن شاعر عرب كه گفته است
پاورقی : > سؤال : اينهم بالاخره يك راهی است . چرا اين راه را ببنديم ؟جواب : درست است ، يك راهی است ، ولی با وجود راههای ديگر نمیتوان اين راه را پيمود ، چون مستلزم ظلم است . بله اگر راه تكامل جامعهمنحصر به اين راه باشد میتوان از اين راه استفاده كرد . ولی مطلب اين جور نيست كه راه تكامل منحصر در اين راه باشد ، اينحرف دروغ است و در اين صورت مسئله دوران امر بين اهم و مهم مطرح نيستتا به اهم اخذ بكنيم هر چند مستلزم ريختن خونها و تضييع حقوق باشد . |