انسانی نيست ، تنها برای دفع خطر مشترك است ، و در حقيقت اين تعاونناشی از تنازع است ، و لهذا دشمن مشترك كه از بين برود جنگ بين دوستهاشروع ميشود ، و باز پس از مدتی ميان گروه غالب اختلاف پيدا ميشود وجنگ در ميگيرد و همچنين . و اگر در نهايت امر دو نفر باقی بمانند بينآنها هم جنگ واقع ميشود . و هر چه كه دستورهای اخلاقی در مورد تعاون ودوستی و يگانگی و اينها داريم ، اگر ريشهاش را بگرديم از تنازع ناشیميشود ، و معنايش اينستكه اگر ميخواهی در مقابل دشمن باقی بمانی ، راهشراستی و درستی و نظاير اين دستورات است ، اين حرف پيروان نظريه تكاملاست ، و ميشود چنين حرفی را از كلمات ايشان ( آقای طباطبائی ) استنباطكرد ، هر چند صريحا چنين حرفی را نزدهاند ولی لازمه حرفشان اينست . اشكال : يك خدشه يا توضيح و تفسيری در اينجا هست ، و آن اينكه اين اصلاستخدامی كه ايشان در مطلق جانداران قائل هستند ، قابل قبول نيست ما همدر پاورقيهائی كه در آنجا نوشتيم مطلب را طوری طرح كرديم كه چنين تعميمیدر آن نبود ، در انسان هم ، در همه افعال اختيارش نيست ، در پارهای ازافعال اختياری انسان ، يعنی آنهائی كه با فكر و انديشه انجام ميدهد صادقاست [ فقط ] در اينجاست كه مسئله بايد و نبايد و مفهوم حسن و قبح عقلیجريان دارد ، ولی انسانيكه به مرحله رشد . نرسيده باشد مثل كودكی كه شيرميخورد ، كارهايش به كارهای طبيعی و غريزی شبيهتر است ، بلكه حقيقتا همغريزی است . حيوان ، علی رغم آنچه گفتهاند متحرك بالاراده است مسامحة ،متحرك بالميل است ، انسان رشد يافته است كه متحرك بالا متحرك بالارادهاست مسامحة ، متحرك بالميل است ، انسان رشد يافته است كه متحركبالاراده است . ميان اراده و عقل از يك طرف ارتباط است ، و ميان ميل وشهوات از طرف ديگر . ميل يك حالت انفعالی است ، حيوان يا انسان كهاز روی ميل كاری را انجام میدهد ، به هر اندازه كه تحت تأثير ميل باشد ،و با ميل آن كار را بكند ، آگاهی و فكر و عقل و اينها كنار ميروند وبيشتر حالت غير اختياری پيدا ميكند . مثلا انسان وقتی غذائی را ميبيندميل به آن پيدا ميكند ، درست میبرد به سوی آن غذا ، مثل اينستكه ازبيرون يك رابطهای با انسان برقرار شده است كه انسان را ميكشد به سویخودش . برعكس ، وقتی انسان كاری را با اراده انجام ميدهد . خودش را ازبيرون میبرد و از درون خودش تصميم ميگيرد ، مثلا اگر ميل به غذائی داشت، با خودش حساب میكند كه خوردن اين غذا چه عوارضی به بار خواهد آورد ،و با اينكه غذای ديگر نامطلوبتر است با اراده به سوی آن دست درازميكند ، در صورتيكه ميل به غذای ديگر داشت ، ولی باز اراده خود را جمعميكند . اراده ، حالت " خود را از بيرون جمع كردن " دارد ، و لذااراده مساوی است با آزادی ، عقل و اراده انسان را از كشش ميلها آزادميكند و بخود متكی ميكند و با فكر ، علی رغم ميل خودش رفتار ميكند .البته ممكن است ميل و اراده در يك مورد جمع شوند ، يعنی هم بيك چيزیميل باشد و هم بحكم عقل باشد ( 1 ) .پاورقی : 1 - سؤال - در جائی كه ميل پيدا ميشود و دست میبرد ، آيا اصلا ارادهنيست ، يا هست ولی سريع است ؟ > |