در جامعه و تكامل جامعه بطريق اولی نظر الهيون تأييد میشود و در اينجاتوهم تضاد با يك اصل آسمانی هم نيست ، بلكه با بيانات آسمانی تأييد همشده است ، قوانينی هم كه اينها برای تكامل جامعه گفتند درست است ولیكافی نيست برای توجيه تكامل اجتماعی انسان . انسان را جز اينكه برايشاصالت ماوراء الطبيعی و فطرت قائل باشيم كه با قوانين مادی جور درنمیآيد ، قابل توجيه نيست ، لذا تكامل اجتماعی از مختصات انسان است ، والاطبق حرف آنها كه تكامل را به پويائی هستی توجيه میكنند در حيوان هم بايدباشد چون اين پويائی آنجا هم هست ، همچنين تعليلهای ديگر ، مثلا مبارزهطبيعت ، ميل به تعادل ، همه اينها در حيوانات هم هست ، لذا اين حرفهابرای توجيه تكامل كافی نيست . اگر انسان قدری به تاريخ مخصوصا تاريخ اكتشافات مراجعه كند نادرستیحرف اينها خيلی روشن میشود ، اين پيشرويها كه حاصل شده معلول نيازهایآنی انسان در نبرد با طبيعت نبوده است بلكه معلول عطش درونی انسان بهپيشرفت است ، البته نقش نيازها قابل انكار نيست و بدون شك تكامل راتسريع میكنند و لهذا جنگها به همان نسبت كه خرابی به بار میآورند باعثابتكار و اختراع هم میشوند ، چون در جنگها انسانها در فشار قرار میگيرندو با تمام قوا تلاش و تكاپو میكنند و در نتيجه چيزهائی را كشف میكنند كهدر حالت طبيعی سالها وقت لازم داشت . همچنين محيطهائی كه زندگی در آنها دشوار است و اسباب معيشت كمتراست ، مردمش زيركتر و فعالتر ببار میآيند . ولی در عين اينكه ، نقش عمدهای در پيشرفت دارد ، نمی توان آنرا يگانهعامل به شمار آورد ، و عطش روحی انسان را به دور پروازی و اوج گرفتنناديده گرفت ، بلكه علت را بايد همين دانست و نيازها را سرعت بخش واهرم . يكی از دانشمندان قرن دوازدهم ميلادی بنام را جربيكن كه از شاگردانمكتب اسپانيا است و از كسانی است كه حلقه واسط بين تمدن اسلام و اروپابشمار میرود و خيلی هم خودش را مديون مسلمانها میداند و برای ابن هيثم واينها هم خيلی احترام قائل است ، و او را از پيشروان فكر جديد در دورهرنسانس میدانند اين شخص در آن زمان ، پيش بينی میكرد كه انسان میتوانددر هوا مانند مرغان پرواز بكند و تمام اقيانوسها را طی بكند میتواند ازدور مكالمه بكند و امثال اينها ، اين آدم در آن زمان كه زمينه مادی برایاين امور نبود اين چيزها را پيش بينی میكرد و اظهار نياز میكرد وانسانهای ديگر را برای رسيدن به اين امور تحريك میكرد ، پس نمی شودگفت پيشرفتها و اكتشافها صرفا معلول نيازهای مادی است . تحليل فلسفی تكامل : مسأله مهم ديگر كه در آينده در مورد مسأله اساسیای كه ما با اينهاداريم مفيد واقع خواهد شد ، مسأله تحليل فلسفی تكامل است . تكامل در دو معنی و در دو مورد نزديك به يكديگر به كار میرود و تفكيكنكردن ايندو از يكديگر سبب اشتباهات بزرگ میشود . |