می افزايد و اعتبار پدر در خانواده زياد میشود " . بعد فصلی دارد تحت عنوان " تغيير كاركردهای سازمانها در عصر جديد "كه در بند 4 آن به مسأله تمركز كاركردهای اجتماعی اشاره كرده و میخواهديك نتايج سوسياليستی از آن بگيرد . میگويد : ( در عصر جديد بر اثر انحطاط نظام زمين داری ( فئوداليزم ) وپيدايش حكومت متمركز و تقويت روز افزون ملت گرائی ( ناسيوناليزم )زمام بسياری از كاركردهای اجتماعی دست حكومت افتاده است ) . بعد از توضيحاتی میگويد : " میتوان انتظار داشت در دهههای آيندهحكومتها نيروهای توليدی را در اختيار خويش بگيرند ) يعنی همين كاری كهدر كشورهای سوسياليست كردهاند . بعد در بند 3 میگويد : ( پيشرفت سريع كه كمال مطلوب همه جامعههایمعاصر است حكومتها را بر آن میدارد كه صنايع را متمركز كنند و با نقشه ونظام سنجيده يگانهای مورد بهرهبرداری قرار دهند ، به عبارت ديگر حكومتهابرای تبديل اقتصاد خود به خودی يا اقتصاد نسنجيده و يا اقتصاد بی نقشهسازمانهای خصوصی ، به اقتصاد سنجيده يا اقتصاد با نقشه دولتی از متمركزكردن صنايع ناگزيرند ) اين يك مسئله حاد و مهمی است كه در عصر جديد مطرح است و آن اينكه درعصر قديم يك اقتصاد آزاد بوده كه توليد دل بخواهی بود و بی حساب گندممیكاشتند و يا مواد غذائی ديگر توليد میكردند ، بدون در نظر گرفتن مقدارنياز و مصرف ، و هر كشاورزی خودش تصميم میگرفت با ديد محدود خودش ودر اقتصادهای سوسياليستی تمام اين كارها در دست دولت است و مالكيتخصوصی در كار نيست ، [ حال كدام راه را بايد انتخاب كرد ] . مسلما نهآن آزادی بی حساب قبلی درست است و نه سلب آزادی كامل سوسياليزم ايناست كه به فكر راه وسطی افتادهاند كه در عين اينكه مالكيت خصوصی وجودداشته باشد برنامهريزی شده باشد و روی نقشه باشد و دولت بر مؤسساتخصوصی نظارت داشته باشد . ولی اينها ، اين وضع را دليل بر اين گرفتند كهدنيا به طرف سوسياليزم و تمركز پيش میرود . بعد مسئله ملی كردن صنايعرا پيش كشيده است كه چطور ملتهای مختلف به ملی كردن صنايعشانپرداختهاند ، غير از آمريكا كه از ملی كردن صنايع خودش خودداری كردهبعد ، در آخر ، نتيجه گيری میكند " هواداران اقتصاد بی بند و بار يابه اصطلاح داد و ستد آزاد در ايالات متحده آمريكا و كشورهای ديگر سختمیكوشند تا پيشرفت جبری اقتصاد سنجيده را متوقف كنند ولی چنين بنظرمیرسد كه هيچگاه بر هدف مطلوب خود دست نخواهند يافت " . بعد درآخرش میگويد " سير جامعهها به ما نشان میدهد كه در عصر حاضر اقتصادجامعهها بنظم و تمركز میگرايد و آرام و آرام زمينه دولت توليدی ، دولتیكه دستگاههای اقتصادی جامعه را متحد و متمركز میكند دولت خدمتگزار جامعه، يا دولت بهبود بخش ( دولتی كه هدفش رفاه عمومی است ) فراهم میآيد" . پيش بينی میكند كه آينده چنين خواهد بود ، ولی اين پيش بينیآقايان جای خيلی مناقشه است ، و اخيرا به اين نتيجه رسيدهاند |