بنابراين ، وجود نيروئی در جوجه كه ميخواهد جوجه را به حالت جوجهاینگهدارد دروغ است و جوجه به حركت جوهری به سوی مرغ شدن در حركت استولی اينها يك نيروی خيالی [ كه حتی به اندازه پوست تخم مرغ هم مظهروجودی ندارد ] در جوجه فرض ميكنند كه ميخواهد جوجه را به حالت جوجهبودن نگهدارد . و يك قوهای كه آنرا به سوی مرغ شدن ميراند ، و ميان ايندو قوه نزاع و كشمكش در ميگيرد و به پيروزی نيروهای طرفدار مرغ ( ! )میانجامد و بعد با يك حركت و تغيير كيفی تبديل به مرغ ميشود . پس دراينجا سه مرحله وجود دارد : مرحله جوجه ، مرحله نيروی درونی كه ضدنيروهای جوجه بودن قيام كردهاند [ كه وجود ندارند ] و مرحله سوم كه مرحلهمرغ بودن است . بنابراين از تخم مرغ شدن پنج مرحله داريم : مرحله تخم ،مرحله نطفه ، مرحله جوجه ، مرحله قوای ضد جوجه ، مرحله مرغ . ژرژ پليتزر در اينجا دچار تناقض شده است ، از يك سو ميخواهد مطلبرا به شكل دوم بيان كند و از طرف ديگر گاهی مطلب را به شكل دكتر ارانیمطرح میكند . بعدا با مراجعه به نوشته خود او توضيح ميدهيم كه ريشه اينتناقض گوئی از كجاست . قبل از بررسی عبارات ژرژ پوليتزر ، برای توضيح مطلب مثال ديگریمیآوريم . بطوريكه معلوم است . اينها برای تاريخ دورههای متعدد قائلند وتاريخ را به پنج دوره تقسيم كردهاند : دوره اشتراك اوليه ، دوره بردگی ،دوره فئودالی ، دوره سرمايه داری ، و دوره سوسياليزم ( كه اين دو دورهاخير هر يك دارای دو دوره هستند ) . اگر اين دورهها را طبق نظر ارانی بخواهيم بيان كنيم ، مطلب به اين شكلدر می آيد : دوره اشتراكی ، دوره بردگی كه ضد دوره اشتراكی است ، دورهفئودالی كه نفی دوره بردگی است و نفی دوره اشتراكی . بعد دوره سرمايهداری كه نفی فئوداليزم است و بعد ، سوسياليزم كه نفی كاپيتاليسماست . روی اين حساب دوره اوليه كه بوجود آمد ، نفی خودش را در درونخودش ميپروراند ، بعد تبديل ميشود به ضد خودش كه بردهداری باشد ، بعدبردهداری ضد خودش را در درون خودش پرورش ميدهد كه فئوداليزم باشد .بنابراين ، دوره اشتراكی ميشود تز ، و بردهداری آنتی تز ، و فئودالی سنتز. باز بردهداری به نوبه خود تز است و فئودالی آنتی تز و كاپيتاليزم سنتز. و باز فئودالی تز است ، كاپيتاليزم ، آنتی تز ، و سوسياليزم سنتز ، كهاز اين سنتز هم ديگر جلوتر نميروند و همينجا توقف ميكنند [ كه اين يكاشكالی است كه هميشه متوجه آنهاست ] . اما اگر مطلب را به تعبير دوم بيان كنيم ، جريان ديالكتيك در ادوارتاريخ به اين شكل خواهد بود : دوره اشتراك اوليه تز است و نطفه دورهبردهداری آنتی تز [ كه اين نطفه در اثر تكامل ابزار توليد بوجود میآيد ]كه با دوره قبلی به مبارزه بر ميخيزد و به پيروزی بردهداری منتهی ميشود [و يك اشكال ديگر بر اينها اينستكه ، در دوره اشتراكی چه تضادی ميتوانستوجود داشته باشد ؟ با اينكه مالكيت وجود نداشت ] و دوره بردهداری ميشودسنتز . باز دوره بردهداری ميشود تز نطفه دوره فئودالی آنتی تز ، خود دورهفئودالی سنتز و همچنين در ادوار بعدی . . . اين دو تعبيری است كه ميتوانكرد ، حالا با مراجعه به نوشته ژرژ |