مسأله ديگری كه بايد درباره آن بحث كنيم مسأله تكامل است . اين مسألهرا از دو جهت و از دو ديد میتوان نگاه كرد : يكی [ خود ] اصل تكامل كهمیگويند فلسفه ما فلسفه تكامل است ( براساس همان اصولی كه قبلا ذكر شد )، و ديگر اينكه آيا فلسفه تكامل - اعم از اينكه يك فلسفه الهی باشد يافلسفه مادی - فلسفه اميد است در مقابل يأس و فلسفه ضد پوچی است ؟فعلا ما میخواهيم جهت دوم را مورد بحث قرار دهيم كه اينها با چه بيانیمی خواهند فلسفه مادی را كه هميشه بعنوان يك فلسفه پوچی شناخته شده ( 1) و مادی گراها هميشه از پوچ بودن زندگی دم زدهاند و هر كس هم كه ازپوچی دم زده است ( مثل خيام ) و يا از " دم غنيمت شمردن " سخن گفتهاست ( 2 ) او را مادیگرا ناميدهاند ، چگونه میخواهند از پوچی نجاتبدهند . پاورقی : 1 - امروزه يكی از شاخههای مادی گری همان پوچی و پوچگرائی است كهامروزه خيلی شايع است ، ولی ماركسيستها احتراز دارند از اينكه آنها راپوچ گرا ( نيهيليست ) بنامند . ماركسيسم و اگزيستانسياليسم كه دو فلسفهمادی زمان ما هستند ، هر دو كوشش كردهاند كه بنحوی خود را از پوچی نجاتدهند . 2 - البته عرفا هم " دم غنيمت شمار " دارند : صوفی ابن الوقت باشد ای رفيق ولی مقصود آنها دعوت به خوشی و تنبلی و انكار آخرت نيست بلكه مقصوداين است كه سالك بايد هر لحظهای را غنيمت بشمارد و متعرض نفحات الهیباشد و در صورت وزيدن نفخه الهی عكس العمل مناسب نشان دهد . |