تاريخ مقصودشان خصوص جبر اقتصادی است ، و لازمه حرف اينها ، يك شاخهبودن تاريخ است ، يعنی تاريخ يك دستگاه يك موتوره است كه همان يكموتور تكليف همه چيز را روشن میكند ، و قائل به هيچ علت اصلی ديگرنيستند ، و همه چيز در مرتبه معلول اينها قرار دارد . ولی آنهايی كه برای انسان اصالتهای ديگری قائل هستند ، آنها ناچارتاريخ را چند موتوره میدانند و جريان تاريخ را هم چند شاخهای توجيهمیكنند ، كه اين شاخه ها احيانا تزاحم و جنگ و نزاع بينشان واقع میشود ،و انسان ممكن است در اثر يك اصالت خودش بر خلاف منافع اقتصادی خودشقدم بردارد ، يا به حكم منافع اقتصادی برخلاف اصالت ديگری قدم بردارد ،و اينها است كه زندگی بشر را پيچيده میكند . پس براساس اين نظريهماهيت تاريخ هم صرفا ماهيت اقتصادی نيست و حتميت تاريخ حتميتاقتصادی نيست و همين جور كه يك فرد انسان ، يك موجود مركبی است ازاصالتهای مختلف مادی و غير مادی ، قهرا جامعه انسان از نظر نهادها وتاريخ انسان از نظر نيروی محركه يك بافت مركبی است از بافتهای مختلف كه هيچ كدام فرع ديگری نيست و برای خودش اصالت دارد . البته هيچكس منكر اين مطلب نيست كه اقتصاد در تاريخ بشر تأثير دارد ، و اينحرف غلطی است كه كسی بگويد اقتصاد هيچ كاره است ، اگر نگوييم كه درزندگانی بشر اقتصاد قویترين عاملها است ، لااقل يكی از عوامل مؤثر هست ." من لامعاش له ، لامعادله " اشاره به همين حقيقت است . در قديم ، يكتعبيراتی كه در متون قديم در اين زمينه آمده بود ، چون با ذوق مردم جوردر نمی آمد ، اينها را مطرح نمی كردند ، چون بيشتر زهد گرا بودند و بهمعاد توجه داشتند نه به معاش . مثلا در كلمات حضرت رسول ( ص ) ياحضرت امير ( ع ) كه اين همه درباره زهد سخن گفته باز میبينيد كلماتی ازقبيل " « يا بنی استعذ بالله من الفقر ، فانها منقصة للدين و مدهشةللعقل و داعية للمقت » " وجود دارد ، يعنی هم دين آدم را از آدم میگيرد، عقل آدم را از آدم میگيرد ، آبروی آدم را هم در جامعه میريزد ، مردممیگويند : بی عرضه نانش را هم نمی تواند در بياورد . در كافی چقدرروايت از پيغمبر ( ص ) درباره " جنز " نقل كرده است ؟ كه میگفت :" « اللهم بارك لنا فی الخبز ، لولا الخبز ما صلينا و لا صمنا و لا تصدقناو لا » . . . " مادی گرائی تاريخی : نگرش تاريخی اقتصاد ديديم كه آندره پی يتر در ابتدای بخش دوم كتاب در مورد مادی گرائیتاريخی اين تعبير را بكار برد كه : " مادی گرائی تاريخی در عين حال يكبرداشت اقتصادی از تاريخ و يك برداشت تاريخی از اقتصاد است " . دراينجا نيز تعبير ديگری شبيه آن تعبير آورده و میگويد : " مادی گرائیتاريخی كه بمنزله بررسی تاريخی از ديدگاه اقتصادی است ، همچنين بررسیاقتصادی است از ديدگاه تاريخی " ( 1 ) . اين مطلب را ما میتوانيم بايك تعبير ديگر بيان كنيم كه شايد رساتر و كلیتر بوده و بيشتر قابل تحقيقو تأمل باشد .پاورقی : 1 - ماركس و ماركسيسم - ص . 34 |