7 عشق شديد به كار و فعاليت در ميدان زندگى
زيرا فرض اينست كه وصول به هدف زندگى با حركت در مسير جاذبه الهى انجام ميگيرد ، آن خداوندى كه هر لحظه در فعاليت و خلق است
كلّ يوم هو في شأن بخوان
مرو را بى كار و بى فعلى مدان
كمترين كارش به هر روز آن بود
كاو سه لشگر را روانه ميكند
لشگرى ز اصلاب سوى امهات
بهر آن تا در رحم رويد نبات
لشگرى از ارحام سوى خاكدان
تا ز نر و ماده پر گردد جهان
لشگرى از خاكدان سوى اجل
تا ببيند هر كسى عكس العمل
باز بى شك بيش از اينها ميرسد
آنچه از حق سوى جانها ميرسد
آنچه از جانها به دلها ميرسد
آنچه از دلها به گلها ميرسد
اينست لشگرهاى حق بى حد و مر
بهر اين فرمود ذكرى للبشر
مولوى آيا امكان دارد انسان با تكيه به خداوند فعال يا با قرار گرفتن در مسير جاذبه او لحظهاى از كار عضلانى يا فكرى باز ايستد ؟
دوست دارد يار اين آشفتگى
كوشش بيهوده به از خفتگى
اندرين ره ميتراش و ميخراش
تا دم آخر دمى فارغ مباش
مولوى كار و كوشش براى رهروان هدف نهائى زندگى داراى دو بعد است :
بعد يكم وسيلهايست براى بدست آوردن محصول و نتيجه .
بعد دوم بعد هدفى كه هر لحظهاش به صورت محصولى در پشت پرده طبيعت ثبت ميشود و با نظر به اين بعد است كه اگر بر فرض محال آن انسانى
[ 327 ]
كه رهسپار هدف نهائى زندگى است ، از كارهائى كه انجام ميدهد به هيچ نتيجهاى نرسد ، به جهت بهرهمند شدن از بعد هدفى آن هرگز به يأس و نوميدى دچار نميگردد . اكنون ميتوانيم بروشنى « هدف نهائى زندگى از ديدگاه اسلام » را مطرح كنيم :
« آرمانهاى زندگى گذران را با آب حيات اصول عقلانى الهى رويانيدن و شخصيت از خاك برخاسته را بوسيله آگاهى از جان پاك كه متصل به آهنگ كلى هستى است از چنگال جبر عوامل طبيعت و خودخواهى نجات دادن و شخصيت را آزادانه در جاذبه ربوبى قرار دادن » .
اينست هدف نهائى زندگى .