بحثى مختصر در حكمت قربانى
بعضى از مردم مسئله قربانى را هضم نكرده و درباره حكمت آن سئوالاتى ميكنند . آيه شريفه در قرآن مجيد ميگويد : لَنْ يَنالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِمائُها وَ لكِنْ يَنالُهُ التّقْوى مِنْكُمْ 1 ( نه گوشتهاى آن قربانيها به خدا ميرسد و نه خونهايش ،
بلكه تقواى شما است كه مطلوب خداونديست ) روايتى در تفسير اين آيه از ابو بصير از امام صادق عليه السّلام آمده است كه ميگويد : « از امام پرسيدم علت قربانى كردن چيست ؟ آنحضرت فرمود : با ريخته شدن اولين قطره خون قربانى بر زمين ، صاحب آن بخشيده ميشود و تا خدا بداند كه كيست كه درباره امور غيبى تقوى ميورزد . » با نظر به اين روايت معلوم ميشود كه حكمت عالى قربانى مربوط به امور غيبى است كه خداوند متعال علم و شناخت آن را از ذهنهاى معمولى مخفى داشته و در اين دنيا فقط بعنوان تكليفى مطرح شده
-----------
( 1 ) الحج آيه 37 .
[ 153 ]
است كه احساس و انجام آن در پيشبرد اراده معنوى انسان اثر قاطعانه دارد .
كلمه قربانى خود از ماده قرب است كه بمعناى نزديكى به خداوند است
چنانكه در روايتى آمده است كه : الصّلوة قربان كلّ تقىّ فمن شاء استقلّ و من شاء استكثر ( نماز وسيله تقرب هر انسان پرهيزكاريست ، پس هر كس كه بخواهد آنرا كم بجاى آورد و هر كس كه بخواهد بيشتر بجاى آورد ) .
از پاى در آوردن يك جاندار با تجويز يا دستور الهى ، بدون ترديد يك پديده سادهاى نيست ، بلكه بايستى بشر هم در برابر اين قربانىها ، تمايلات حيوانى خود را قربانى كند كه بتواند جبران احساس خشونت در ذبح حيوان را بنمايد . اينكه حكماء ميگويند : پست قربانى عالى است ، بشرط اينكه آن عالى واقعا رو به اعتلا و كمال باشد ، بهمين جهت است كه ميتوان گفت : آن مردمى كه در اين دنيا جانداران را از پاى در ميآورند و از گوشت و پوست آنها استفاده ميكنند ، ولى كارى در برابر اين بهره برداريها انجام نميدهند ، مردمى ناآگاه و پست و دور از حكمت آفرينش ميباشند .
[ 155 ]