2 زندگى دنيوى براى دنياى محض و بعبارت ديگر زندگى مادى براى زندگى مادى
اين نوع زندگى كه همه آگاهىها و انديشهها و خواستهها و تلاش و تكاپوها را براى ماده و ماديات بسيج مىكند ، تاريخ طبيعى قافله انسانى را اداره مىكند و بخلاف زندگى نوع يكم ، از مقدارى قوانين و الگوها پيروى مىكند و واقعياتى براى آن بطور جدى مطرح است و طبيعت و شئون آنرا شوخى تلقى نميكند و به موجوديت خود با عينك پوچى نمينگرد . و بطوريكه سرگذشت عينى اين زندگى نشان ميدهد ، بجهت تطبيق ابعاد معنوىگرائى و روحانى انسانى بر شئون همين زندگى طبيعى محض از رضايت و خرسندى به حيات برخوردار بوده است ، باين معنى كه گردانندگان اين نوع زندگى و غوطهوران در آن ، رضايت و خرسندى از روند حيات خود داشته و خود را برنده نه بازنده در زندگى تلقى نمودهاند . اما همه ميدانيم كه اين رضايت معلول خنثى نمودن احساسات عالى و ناديده گرفتن لزوم درك موقعيت شخصى در كل مجموعى جهان هستى است كه بوجود آورنده سه سؤال بزرگ « از كجا آمدهام ؟ بكجا ميروم ؟ براى چه آمدهام ؟ » ميباشد . و با اينكه اين رضايت موجب زير پا گذاشتن ارزشهاى عالى مربوط به شخصيت انسانى بوده و آدمى را در عين داشتن آگاهىها و اختيارات توجيه شده و پيش ساخته در سيستمهاى جبرى
[ 281 ]
حيات اجتماعى و محيطى ناآگاه و محروم از آزادى و اختيار حقيقى بدور خود پيچانده است [ 1 ] . او در اين پيچيدن به دور خود بهمانگونه احساس آگاهى و آزادى دارد كه انگشترى كه به دور انگشت پيچانده ميشود احساس آزادى و اختيار نمايد يك احساس عميق درباره نقصهاى حياتى ، اگرچه به زبان آورده نشوند ، با وجود وعده فرداهاى موعود [ كه بشهادت ديروزهائى كه پيش از فرا رسيدن ، خود فرداهاى موعود رؤيائى و او توپيائى بودند ] همواره
[ 1 ] براى توضيح چرخيدن انسان در يك سيستم جبرى عبارت زير را از يكى از مشهورترين متفكران تمدن امروزى نقل مىكنيم :
« عملا بكار انداختن ماشين سياسى در يك كشور دموكراسى تفاوتى چندان با روش متداول در بازار كالا ندارد . احزاب سياسى فرق فاحشى با شركتهاى بزرگ ندارند و سياستمداران حرفهاى كوشش ميكنند تا كالاى خود را بمردم بفروشند ، روش آنان درست شبيه آگهىهاى تبليغاتى جالب توجه است . شومپيتر ناظر و بررسى كننده وقايع سياسى و اقتصادى اين وضع را بخوبى توصيف كرده است . او از مفهوم كلاسيك قرن 18 آغاز كرده و ميگويد : « دموكراسى روشى است براى وادار كردن مردم به شركت در اخذ تصميمات سياسى كه به صلاح عموم ميباشد از طريق انتخاب نمايندگان و تجمع آنان براى گرفتن چنين تصميمات » . نتيجه تجزيه تحليلى كه وى از طرز تلقى مردم امروز درباره رفاه عمومى گرفته است ، فرق چندانى با آنچه كه در بالا گفته شد ،
ندارد . شومپيتر چنين ادامه ميدهد : « اگر از علائق خصوصى خانوادگى و شغلى فراتر رفته و وارد قلمرو امور ملى و بينالمللى شويم كه فاقد بستگى و پيوند مستقيم و غير قابل اشتباه با امور شخصى و خواسته فرديست ، خواهيم ديد كه حقيقت در جهت خواستههاى كلاسيك اعمال نميشود ، آنچه مرا به شگفتى و اميدارد و بنظر ميرسد كه هسته مركزى تمام ناراحتىها است ، از دست رفتن حقيقت است . كاهش حس حقيقت بينى نه تنها سبب كاهش مسئوليت ، بلكه موجب فقدان خواستههاى بهرهور شده است . هر كس آرزوها ، گفتهها ، خيالهاى خام ، نارضائيها و بخصوص خوشاينديها و ناخوشاينديهاى مخصوص بخود دارد ، اينها را در مجموع نميتوان اراده و خواسته دانست كه [ با عبارت ديگر عمدى و موجب مسئوليت دانست ] در حقيقت كنكاش شخص درباره امور ملى ميدانى براى اجراى اراده او نميدهد ، او عضو يك كميته تأثيرپذير است كميته تمام ملت و بهمين دليل كوششى را كه در راه كسب مهارت در ورزش يا بازى بريچ ميدارد در تسلط به مسائل سياسى بكار نميبرد ، كاهش حس مسئوليت و فقدان خواستههاى بهرهور بنوبه خود گوياى بيخبرى و نداشتن حس قضاوت نسبت به امور داخلى و سياست خارجى است » جامعه سالم اريك فروم ص 197 و 198 .
[ 282 ]
در جستجوى پاسخ به سؤالات ناشى از اين نقصها در درون انسانها زبانه ميكشد . براى بررسى كامل اين نوع زندگى ميتوانيد به مجلد هشتم از همين ترجمه و تفسير از ص 150 تا ص 263 تحت عنوان « حيات معقول » مراجعه فرمائيد . اين نوع زندگى است كه در جملات امير المؤمنين ( ع ) چنين بيان شده است كه « آنچه را كه از اين دنيا براى اين دنيا گرفتهاند ، از دستشان گرفته خواهد شد و در پايان كار درباره هر چه گرفتهاند محاسبه خواهدشد . »