ادعاها و استدلالهاى طرفين
نخست ابو عمرو بن محصن حمد و سپاس خدا را بجاى آورد و سپس رو به معاويه كرد و چنين گفت : اى معاويه ، دنيا قطعا از دست تو خواهد رفت و بازگشت نهائى تو به سراى آخرتست و خداوند مجازات كردارت را خواهد داد و آنچه را كه اندوختهاى محاسبه خواهد كرد و من تو را به خدا سوگند ميدهم اجتماع اين امت را متفرق مساز و ميان اين امت خونريزى براه مينداز .
معاويه : اين توصيه را چرا به رفيقت [ على ( ع ) ] نمينمائى ؟
ابو عمرو : شگفتا ، على بن ابيطالب احتياجى به توصيه ندارد . اين مرد با تو قابل مقايسه نيست ، على بن ابيطالب براى زمامدارى از جهت فضيلت و دين و سابقه در اسلام و نزديكى برسول خدا از همه مردم شايستهتر است .
[ 165 ]
معاويه : چه ميخواهى بگوئى ؟
ابو عمرو : ترا به تقواى پروردگارت و پاسخ مثبت به پسر عمويت [ ابو عمرو ] در پذيرش حق كه ترا بسوى آن ميخواند ، دعوت ميكنم ، زيرا اين پذيرش براى دين تو و عاقبت كار تو سالمتر و بهتر است .
معاويه : آيا بگذارم خون عثمان هدر برود ؟ نه سوگند بخدا ، هرگز چنين كارى را نخواهم كرد .
در اين موقع سعيد بن قيس خواست سخنى بگويد ، شبث بن ربعى سبقت بر او گرفته و پس از حمد و ثناى خداوندى گفت : اى معاويه ، من اعتراض ترا بر ابو عمرو فهميدم . غرض و هدف تو براى ما پوشيده نيست . تو براى گمراه كردن مردم و بخود جلب كردن و مطيع ساختن آنان چيزى پيدا نكردهاى ، لذا بهانهاى كه در اين غرض ورزى بدست گرفتهاى ، اينست كه بآنان تلقين كنى كه پيشواى شما مظلوم كشته شده است ، بيائيد به خونخواهى او برخيزيم اين ياوه گوئى ترا مردمى احمق و پست و رذل باور كرده و براه افتادهاند . ما كاملا ميدانيم كه تو ميتوانستى بكمك عثمان بشتابى ، ولى تو تأخير كردى و قتل او را براى بدست آوردن اين موقعيت دوست داشتى و ميخواستى . و چه بسا كسى كه در طلب و جستجوى هدفى باشد و خداوند ما بين او و هدفش مانع بوجود ميآورد و گاهى آرزو كننده به آرزوى خود ميرسد و گاهى از رسيدن به آرزويش محروم ميماند و سوگند بخدا ، تو چه به آرزوى خود برسى و چه بآرزوى خود نرسى هيچ يك براى تو خيرى نخواهد داشت . سوگند بخدا ، اگر از آنچه كه ميخواهى ، محروم شوى ، قطعا پليدترين عرب خواهى بود و اگر آنچه را كه جستجو ميكنى بدست بياورى [ يقين بدان ] كه بدون شايستگى براى سقوط در آتش به هدف خود نائل نخواهى گشت . از خدا بترس اى معاويه ، و اين وضعى را كه پيش گرفتهاى رها كن و با كسى كه شايسته امرى است ، در آن امر جنگ و جدال مكن .
[ 166 ]
معاويه : حمد و ثنا مرخدا راست . نخستين دليل حماقت و كم شكيبائى تو اينست كه سخن مردى شريف و با شخصيت و سرور قوم خود را قطع كردى ،
سپس درباره چيزى كه بآن علم ندارى عتاب كردى ، اى اعرابى اوباش ، در همه حرفهائى كه زدى دروغ گفتى و پستى نشان دادى . برگرديد از نزد من ،
ميان من و شما فقط شمشير حكم خواهد كرد » 1 . براى يك انسان محقق همين سخنانى كه ميان فرستادگان امير المؤمنين عليه السلام و معاويه مطرح شده است كافى است كه ماهيت معاويه و خواستههاى پليد و شيطانى او را آشكار نمايد .
خلاصه اين گفتگو را در مطالب زير مورد توجه قرار ميدهيم :