9 مردى گمراه در شام عربده خواهد كشيد و پرچمهايش را در حومههاى كوفه نصب خواهد كرد
فكأنّى أنظر إلى ضليّل قد نعق بالشّام و فحص براياته فى ضواحى كوفان فإذا فغرت فاغرته و اشتدّت شكيمته و ثقلت فى الأرض وطأته عضّت الفتنة أبنائها بأنيابها و ماجت الحرب بأمواجها ، و بدا من الأيّام كلوحها و من اللّيالى كدوحها ، فإذا أينع زرعه و قام على ينعه و هدرت شقاشقه و برقت بوارقه ، عقدت رايات الفتن المعضلة و أقبلن كاللّيل المظلم و البحر الملتطم 2 .
( مثل اينست كه مىبينم گمراهى در شام نعره زده و در پيرامون كوفه
-----------
( 1 ) خطبه 87 ص 120 شبيه باين مضمون در خطبه 192 ص 138 و خطبه 98 ص 143 و 144 و خطبه 105 ص 152 نيز آمده است .
-----------
( 2 ) خطبه 101 ص 147 و خطبه 138 ص 196 .
[ 258 ]
پرچمهايش را نصب نموده است ، در آنهنگام كه دهانش را باز كرد و آهن افسارش سخت گشت و پاهاى خود را در زمين محكم ساخت ، فتنه و آشوب ،
مبتلايان بآن فتنه را با نيشهاى خود ميگزد و امواج جنگ سر ميكشند و قيافه عبوس روزها آشكار ، و اثر جراحتهاى شبها ظاهر ميگردد . وقتى كه آنچه را كشته است بثمر رسيد و آن ثمر به پاى خود ايستاد و آن شقشقهها ( گوشت پارهاى شبيه به جگر كه شتر به دهان خود ميآورد ) برگشت . شمشيرها و نيزههايش كشيده شد و درخشيدن گرفت ، پرچم آشوبهاى بوجود آورنده مشكلات افراشته ميشود ، اين پرچم يا اين مشكلات مانند شب تاريك و درياى متلاطم روى ميآورند ) .
بنابر تحقيق مورخان ، اين شخص عبد الملك بن مروان است نه معاويه ،
زيرا همه توصيفاتى را كه امير المؤمنين عليه السلام درباره حوادث مربوط بآن گمراه فرموده است ، بر عبد الملك تطبيق ميگردد .