آينده فوق العاده با اهميت ، در انتظار انسانها
آيات قرآنى و روايات معتبر و مخصوصا نهج البلاغه امير المؤمنين
-----------
( 1 ) تصوير جهان در فيزيك جديد ماكس پلانك ترجمه آقاى مرتضى صابر ص 138 .
[ 146 ]
عليه السّلام هشدارهاى شديدى درباره منزلگه نهائى و عالم ابديت و سراى آخرت دادهاند . اينهمه هشدارها و آگاه سازيها از يكطرف ، و جريان اسرار آميز عالم طبيعت كه با سكوت بسيار اعجاب انگيز در دل هر انسان بيدارى غوغاها برپا ميكند ، از طرف ديگر و احساس بسيار ناب و عالى درباره عاقبت فضيلتها و شقاوتها كه به تنهائى ميتواند عكس العمل بسيار با اهميت پشت پرده را ثابت نمايد ، از طرف سوم ، گوياى يك خبر بزرگى است كه همه انبياء و اولياء و حكماى راستين با كمال جديت ابراز نمودهاند ، اهميت اين خبر بقدرى است كه امير المؤمنين آن راستگوترين راستگويان ميفرمايد : « اگر مانند شتربچه گم كرده بناليد و چونان كبوترى كه يار مأنوس خود را از دست داده است ،
زارى كنيد و مانند تاركان دنيا از خوف و خشيت خداوندى فرياد برآوريد و از اموال و فرزندان خود دل كنده ، براى طلب اعتلاى منزلت و تقرب ببارگاه ربوبى يا براى بخشوده شدن گناهى كه كتابهاى الهى آنرا شمرده و رسولانش آنرا حفظ كردهاند ، رو به خدا برويد ، در برابر آن پاداشى كه از خدا براى شما اميد دارم و در برابر كيفر و عقابى كه براى شما مىترسم ، اندك خواهد بود » .
شايد بعضى از ساده لوحان نتوانند با نظر به بىاهميتى و سادگى زندگى كه از حيات دنيوى برداشت نمودهاند ، مطالب امير المؤمنين ( ع ) را هضم كنند . و چه فراونند اينگونه افراد . بايد مغز اين ساده لوحان را در برداشتى كه از حيات دارند ، آگاه ساخت باينكه شما درباره حيات انسانى چه فكر ميكنيد ؟ اگر چنين ميانديشيد كه حيات شما يك پديده تصادفى در يك طبيعت تصادفى بوجود آمده و مانند كفى ناپايدار روى آب است كه بوجود ميآيد و بسرعت هم نابود ميشود و راه نيستى را پيش ميگيرد ؟ اگر درباره حيات چنين مىانديشيد ، اى بينوايان ، شما حتما بخطا رفتهايد و اين خود شمائيد كه با اين تفكرات عاميانه محض حقيقت زندگى را پوچ و هيچ نموده و قدرت انديشيدن در حقيقت زندگى و ماوراى آنرا از دست دادهايد . اما يك نوع تفكر ديگر درباره زندگى هم
[ 147 ]
وجود دارد كه اگر خيالات بىسروته و تلقينات بىاساس كه مغز شما را پركرده است ، فرصتى داد ، باين نوع تفكر نيز بپردازيد ، و نترسيد ، زيرا اگر سودى هم براى شما نداشته باشد ، ضررى نخواهيد كرد . نمونههايى از قضايائى كه با اين نوع تفكر درباره حيات داريم ، بقرار زير است :
1 حيات انسانى با يك موج انديشه ميتواند يك جامعهاى را دگرگون بسازد .
2 حيات انسانى بقدرى ميتواند از لطافت و ظرافت عالى برخوردار باشد كه همه انسانها را جزئى از خود بداند .
3 حيات انسانى بقدرى لطيف و زيبا ميشود كه هستى را مانند يك بوته گل زيبا تلقى كند .
4 حيات انسانى بقدرى به خشونت ميگرايد كه خود را با قيافه خصومت روياروى عالم هستى مىبيند .
5 حيات انسانى بقدرى حساسيت پيدا ميكند كه :
من كه ملول گشتمى از نفس فرشتگان يعنى ظريف و لطيفترين حقيقتى كه دم فرشتگان ملكوتى است ، او را ناراحت و ملول مينمايد .
6 با اينحال وقتى كه عشق در دل او راه ميابد ، قدرتى كه در برابر همه جهان هستى ميتواند مقاومت كند ، در خود مىبيند :
قال و مقال عالمى ميكشم از براى تو
1 7 حيات انسانى وقتى كه در ظلمات جهل فرو رفت ، همه جهان را تاريك مىبيند .
8 حيات انسانى وقتى كه با نور معرفت منور گشت ، جهان را پر از فروغ الهى مىبيند .
-----------
( 1 ) اين بيت از حافظ است :
من كه ملول گشتمى از نفس فرشتگان
قال و مقال عالمى ميكشم از براى تو
[ 148 ]
9 حيات انسانى اگر معناى محبت را درك كرد و آنرا در جان خود بعنوان عنصر فعال در آورد ، به همه جانداران محبت ميورزد .
10 بالعكس ، اگر حيات انسانى بغض و عداوت را در جان خود بعنوان عنصر فعال در آورد ، گوئى آن جلاد خون آشام است كه نابود كردن همه همه جانداران را وظيفه حتمى خود ميداند .
11 حيات انسانى اگر استقلال پيدا كرد ، جهان هستى را در گوشهاى از مغز خود در مييابد ، بدون اينكه احساس سنگينى نمايد .
12 حيات انسانى با داشتن مغز و روان معتدل هرگز محدوديتى براى اراده خود قائل نميشود .
13 حيات انسانى هرگز از بدست آوردن امتيازات سير نميشود .
14 حيات انسانى تا آنجا پيش ميرود كه « بجز خدا نبيند » .
15 حيات انسانى تا آنجا به عقب بر ميگردد كه در اين جهان سترگ « بجز از خود چيز ديگرى را نمىبيند » حتى خود را تا حد خدائى براى خويشتن در ميآورد .
اينست وضع مغزى و روانى انسان كه هم از ابعاد مثبت تا بينهايت بالا ميرود و هم از ابعاد منفى تا بينهايت به پستى سقوط ميكند . آيا وضع چنين انسانى وحشتناك نيست ؟ آيا اين موجود نبايد سخت نگران آيندهاش باشد ؟
آيا نتايج اين استعدادها و فعاليتهاى آنها چه در جهت مثبت و چه در جهت منفى موجب دهشت و نگرانى شديد نيست ؟ . آيا با پذيرش اين مطلب كه بكار انداختن استعدادهاى مثبت و سازنده اين موجود ، كه او را تا جاذبه پيشگاه ربوبى پيش ميبرد ، نبايد به زر و زيور و مال و منال محدود و چند روزه دنيا دل نبندد ؟ 28 ، 35 و اللّه لو انماثت قلوبكم انمياثا و سالت عيونكم من رغبة إليه أو رهبة منه دما ثمّ عمّرتم فى الدّنيا باقية ما جزت أعمالكم عنكم و لو لم تبقوا
[ 149 ]
شيئا من جهدكم أنعمه عليكم العظام و هداه إيّاكم للإيمان ( سوگند بخدا ، اگر دلهاى شما ذوب شود و چشمان شما بجهت رغبت به لطف او يا بجهت بيم از عذاب او [ بجاى اشك ] خون بريزد ، سپس در اين دنيا بمقدار بقاء دنيا عمر كنيد ، اعمال شما شايستگى برابرى با نعمتهاى عظيم خداوندى و با هدايتى كه براى برخوردارى از ايمان بشما عنايت فرموده است ، نخواهد داشت ) .
مطالب مربوط به اين جملات در تفسير جملات قبلى مطرح شده است ،
مراجعه شود .
[ 151 ]