3 با نگرش صحيح و واقع جويانه در جهان هستى ، جدى بودن آن روشن بوده
و هيچ راهى براى اثبات اينكه جهان بازيچه آفريننده يا قوانين حاكم بر آن
-----------
( 1 ) الانعام آيه 172 .
[ 313 ]
است وجود ندارد . تو هم بازى و بازيچه بودن جهان از آن جهت است كه آفريننده مانند انسانهاى بازيگر و نابخرد ميلياردها اجزاء در روابط كوچك و و بزرگ را بوجود آورده و به جريان انداخته و ميخواهد وقتگذرانى كند ؟ اين ياوهگوئى ناشى از آن است كه خدا براى اين توهم كنندگان صحيح مطرح نشده است ، زيرا خدائى كه نه زمان و جريان آن ، در او تأثيرى دارد و نه احتياج به تجديد حالت روانى و نه انتظارى براى رسيدن به هدفى براى او معنائى دارد ، چگونه جهانى براى بازيچه مىآفريند ؟ وآنگهى عادل مطلق و حكيم على الاطلاق چگونه ميتواند جانداران و انسانهائى را بيافريند كه در چنگال آلام و ناگواريها و اضطرابات و مرگ متلاشى شوند ، تا او از اين امور بعنوان بازى لذت ببرد ؟ بهتر اينستكه بحث درباره اين احتمال را كه جهان بازيچه ايست بعنوان يك بيمارى فكرى كنار گذاشته و در صدد پيداكردن راه معالجه آن برآئيم . زيرا اين مقايسه نابخردانه با خويشتن كه از مغزهاى ناتوان از درك چهره رياضى هستى بروز ميكند ، اختلال نيروى حسابگرى مغز خويش در جهان هستى را با دست خود امضاء ميكند .