علم غيبى كه پيامبران يا ائمه معصومين عليهم السلام دارند ، علم فعلى نبوده و علم انفعالى است
هيچ يك از پيامبران و ائمه معصومين و ديگر اولياء اللَّه داراى علم فعلى ذاتى درباره غيب نيستند ، يعنى آنان ذاتا و فعلا در همه حقايق و در هر زمان از
[ 250 ]
علم غيب برخوردار نميباشند ، بلكه مطابق دلايل معتبر از نهج البلاغه و ديگر منابع معتبر حديث ، علم غيب آنان مستند به رسول اللّه ( ص ) است كه مطابق آيه قرآنى كه در بحث گذشته مطرح كرديم ، آن بزرگوار هم از خداوند متعال گرفته است . شيخ مفيد از يحيى بن عبد اللّه بن حسن نقل ميكند كه به امام هفتم حضرت موسى بن جعفر عليه السلام عرض كردم فدايت شوم ، گروهى از مردم معتقدند كه شما علم غيب ميدانيد ، [ آيا اين صحيح است ؟ ] فرمود : نه ، سوگند بخدا ، هر چه ما ميدانيم از پيامبر خدا و از او بدست آوردهايم 1 امير المؤمنين ( ع ) در ذيل خطبه 128 در پاسخ كسى كه سئوال ميكند : يا امير المؤمنين آيا شما علم غيب ميدانيد ، آنحضرت تبسمى فرموده و ميگويد :
اى برادر كلبى ، اينكه گفتم علم غيب نيست ، بلكه آنرا از دارنده علمى فرا گرفتهام . علم غيب عبارتست از دانستن روز قيامت و آنچه را كه خدا بر شمرده است ، « در نزد خدا است : علم روز قيامت ، و او است كه باران را ميفرستد و آنچه را كه در ارحام مادرانست ميداند و هيچ كسى نميداند آنچه را كه فردا خواهد اندوخت ، و هيچ كسى نميداند كه در كدامين زمينى خواهد مرد . . . پس خداوند است كه ميداند آنچه را كه در ارحام است از مرد و زن و زشت و زيبا ، سخى و بخيل ، شقى و سعيد ، و كسى را كه هيزمى در آتش دوزخ يا با پيامبران در بهشت همنشين خواهد بود . اينست علم غيبى كه هيچ كسى جز خدا آنرا نميداند و غير از اينها علمى است كه خداوند به پيامبرش تعليم فرموده و پيامبرش بمن تعليم نموده است و از خدا خواسته است كه سينه من آنرا بگيرد و ظرفيت آنرا داشته باشد و اعضاى من بتواند آنرا در بربگيرد . » مضمون اين جمله در نهج البلاغه آمده است كه ما در مبحث بعدى توضيح خواهيم داد . از اين منابع روشن ميشود كه همه آن آيات قرآنى و رواياتى كه علم غيب را مختص به خدا و غير خدا را از علم غيب محروم بيان ميكند ، آن
-----------
( 1 ) الامالى محمد بن محمد بن نعمان ( مفيد ) ص 214 .
[ 251 ]
علم ذاتى است كه مسلما مخصوص ذات پروردگار است . و آن خبرهاى غيبى كه حتى ابن خلدون اعتراف ميكند كه در ائمه اهل بيت وجود داشته است علم انفعالى است و هيچ محذور عقلى و نقلى در نسبت دادن اين علم كه مربوط به تعليم خداونديست وجود ندارد . ابن خلدون در مقدمه ميگويد : « نسبت دادن الهامات و كرامات و علم غيب به ائمه اهل البيت با نظر به عظمت و علو مقامى كه داشتند ، صحيح است فقط بايد ديد رواياتى كه اين امور را به ائمه نسبت ميدهند صحيح ميباشند يا نه ، و اگر رواياتى معتبر ، اين امور را به آنان نسبت بدهد ، ميتوان قبول كرد 1 . »