نوع يكم هدفهاى شخصى
كه به مقتضاى مجموع محيطى و اجتماعى
[ 297 ]
و شرائط ذهنى خاص ، شخصيت انسانى را به عنوان تفسير و توجيه كننده حيات كلى به خود مشغول ميدارد . ملاك كلى هدفهاى شخصى ، بوجود آمدن يك عامل مطلوب در سطوح عميق روانى است كه همه جزئيات زندگى را تحت تأثير قرار ميدهد و همه آنها را بدنبال خود ميكشد . به عنوان مثال وقتى كه خدمت به مردم براى يك شخص مطلوب تلقى ميشود اين مطلوبيت ممكن است در حدود يك عقيده شايسته ، انسانرا به خود جلب كند و در طرز تفكرات و كردار او تأثير بگذارد . گاهى اين مطلوبيت به درجهاى از شدت ميرسد كه ميتواند بعنوان هدف نهائى زندگى تلقى شود ، كميت و كيفيت مطلوبيت آن عامل به حد هدف نهائى زندگى ميرسد كه بتواند خود حيات يا با اهميتترين مختصات آنرا به شكل وسيله درآورد . در مثال ما خدمت به مردم ممكن است به حد مطلوبيت هدفى برسد و حيات و يا با اهميتترين مختصات آنرا به شكل وسيله درآورد . متأسفانه به جهت نقش تعليم و تربيت ماشينى محض و توجيه انسانها در مجراى « آنچه هست » در اغلب جوامع بشرى و محروميت انسانها از درك عظمت و ارزش حيات معقول ، پديدهها و چيزهائى هدف نهائى زندگى تلقى ميگردند كه مطرح كردنش موجب شرمسارى ميليونها كتاب است كه در عظمت انسانها نوشته شده است . زيرا در ذهن اشخاص خيلى فراوان ، از پول و مقام گرفته تا علم در اشكال مخصوص آنها ، قدرت و اشباع شهوت و شهوت اجتماعى به طور عموم به عنوان هدف نهائى زندگى تلقى شده است