جريان قرآن در فضاى تاريخ مانند جريان خورشيد و ماه است
امتياز پنجم قرآن كه بهترين دليل اعجاز آن است همانا قرارگرفتن
[ 270 ]
قرآن فوق تغييرات و دگرگونيها است كه در جوامع انسانى بروز مىكند .
فلاسفه و دانشمندان و مكتبسازان چه بخواهند و چه نخواهند ، چه بپذيرند و چه نپذيرند هر دو قلمرو انسان و جهان ، به وسيله قوانينى كه در آنها حكمفرما است ، ثابتهائى را در ديدگاه ما قرار داده و قرار خواهند داد . و بقول مولانا :
قرنها بگذشت اين قرن نويست
ماه آن ماه است و آب آن آب نيست
فضل آن فضلست ، عدل آن عدل هم
گر چه مستبدل شد اين قرن و امم
قرنها بر قرنها رفت اى همام
وين معانى برقرار و بر دوام
شد مبدل آب اين جو چند بار
عكس ماه و عكس اختر برقرار
پس بنايش نيست بر آب روان
بلكه بر اقطار اوج آسمان
براى اثبات اينكه ثابتهائى در عالم هستى وجود دارد [ يا بقول برخى از فيزيكدانان صاحبنظر ثابتهايى در پشت پرده نمودهاى جهان و انسان ، دست اندر كار است ] نخست بايد اشتباهى را كه از اختلاط ثابت و ساكن بوجود آمده است برطرف كنيم ، مقصود از ساكن و راكد و ايستا مفهومى است در مقابل حركت كه بقاى يك شيئى به يك حالت در دو لحظه از زمان است ،
در صورتيكه منظور از ثابت عبارتست از حقيقتى تقرريافته اعم از اينكه متحرك باشد يا ساكن ، پويا باشد يا ايستا ، بنابراين خود حركت و دگرگونىها كه در جهان و انسان حكمفرما است ، يكى از ثابتها است . شروع خلقت جاندار از يك مرحله پست و تحرك آن به سوى رشد و كمال ثابت است ، يعنى مشاهدات و قوانينى كه ما از جهان عينى بهرهبردارى كردهايم ، پديده مزبور كليت داشته و استثناءناپذير است . و با نظر به آن مشاهدات و تجربيات و قوانين ، امكان ندارد كه روزى فرا رسد كه خلقت فيل از موجوديت پانزده سالگى آن شروع شود و به حال نطفهبودنش حركت كند . اين حركت خاص در عالم جانداران يكى از ثابتها است . همچنين هر جاندارى تا آخرين حد قدرت و امكاناتى كه دارد ، از حيات خود دفاع ميكند . اين يك ثابت است
[ 271 ]
كه از نظر خصوصيات محيطى و نوع جاندار و گذشت زمان هيچگونه دگرگونى نخواهد داشت ، يعنى روزى فرا نخواهد رسيد كه جاندار با ماهيتى كه دارد با داشتن قدرت و امكان از حيات خود دفاع نكند ، مگر تغييراتى پيش بيايد كه ماهيت حيوانى كه تاكنون ادامه داشته است بكلى دگرگون شود . انكار ثابتها در قلمرو جهان هستى و انسانى مساوى انكار همه قوانين علمى قطعى است كه بر كليات ثابت استوار شدهاند . آيات قرآن مجيد بيانكننده ثابتها در صحنه جهان هستى و قلمرو انسانى است . پديدههائى را كه براى شناسائى انسان مطرح كرده است ، مانند سودجوئى و دفاعكننده از خواستههاى خود ، عجول ،
ضعيف در برابر ناگواريها ، قابل رشد و كمال . هرگز تغييرپذير نمىباشند . همچنين پديدههائى كه در روابط انسانها با يكديگر و رابطه آنان با رهبران و گردانندگان جوامع و قوانينى كه تاريخ سرگذشت ملتها را ميتوانند تفسير كنند و چگونگى رابطه انسان با خدا در شكل ثابتهاى اصيل در قرآن گفته شده است . هر اندازه كه ديدگاه بشرى درباره انسان و جهان وسيعتر و عميقتر ميگردد ، ثابتهائى وسيعتر و عميقترى را در قرآن درباره آن دو قلمرو خواهد ديد . وقتى كه شما با ديدگاه بسيار بسيار وسيع و عميق مولانا جلال الدين در مثنوى آشنا ميشويد مىبينيد : مولانا از پنجره آن ثابتهايى كه در آيات قرآنى آمده است ، شايستگى تماشا بر آن ديدگاههاى عميق و وسيع را پيدا كرده است .
اين يك مسئله فوقالعاده بااهميت است كه مىبينيم مثنوى مولانا كه از كتابهاى محدود و جاودانى بشرى است ، بقول مرحوم حاج ملا هادى سبزوارى نوعى از تفسير قرآن مجيد است . اكتشافاتى كه مولانا در قرآن مجيد درباره ثابتهاى جهان هستى و انسان به آنها نايل آمده است ، مانند كشف زنبور عسل است كه از انواع گلها و گياهان ، عسل را بيرون ميآورد ، در صورتيكه ديگر جانداران توانائى آن را ندارند .
[ 273 ]