18 زندگى در جهالت مرگ در ضلالت را به دنبال دارد
سطوح درون امير المؤمنين عليه السلام پس از شمردن اوصاف قضات نادان و مبتلا به بيمارى خودپرستى ، ميشورد و با نالهاى كه از اعماق دلش برميآيد ، از گفتار و كردار و انديشههاى اين تبهكاران شكايت به خدا ميبرد ؟
پروردگارا ، مگر اينان انسان نيستند ، مگر مشيت بالغه تو گوش و چشم و عقل و وجدان در اينان به وجود نياورده است ؟ مگر قوانين و مبانى كمالبخش عالم هستى اين موجودات را تا حد سرفصل كمال حركت نداده است ؟ آخر ناديدهگرفتن اينهمه عظمتها و آيات سازنده براى چيست اينهمه خصومت
[ 234 ]
نابكارانه با خويشتن از كجا ناشى شده است خداوندا ، اينان با كدامين امتياز برترى بر ديگران ميجويند و ديگران را وسيله و خود را هدف مىپندارند چه علتى دارد كه براى اين دونصفتان هيچ اصل و قانونى مطرح نيست در زندگى خردمندانه چه ديدهاند كه به نفس كشيدن جاهلانه و خصومت با علم و خرد روى آوردهاند اينان چه قدر از انسانيت سقوط كردهاند كه اندك فعاليتى از عقل و وجدان سراغشان را نميگيرد 37 ، 38 ليس فيهم سلعة ابور من الكتاب اذا تلى حقّ تلاوته و لا سلعة انفق بيعا و لا اغلى ثمنا من الكتاب اذا حرّف عن مواضعه ( در نزد اين نابخردان كالائى كسادتر از كتاب الهى كه شايسته خوانده شود [ و تفسير گردد ] وجود ندارد و كالائى رايجتر و گرانبهاتر از كتاب الهى به شرط آنكه از معانى خود تحريف شود مطرح نيست )