گروه هشتم
آياتى در قرآن مجيد آمده است كه سقوط و پوچى شخصيت آدمى را در گذرگاه تاريخ و در مسير ابديت ، با سقوط و پوچى و پليدى كارهاى او ، توأم مىسازد ، از آن جمله :
مَثَلُ الَّذينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِم اَعمالُهُم كَرَمادٍ اشتَدَّت بِهِ الرّيحُ في يَومٍ عاصِفٍ لا يَقدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلى شَيىءٍ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ البَعيدُ 2 ( مثل كسانى كه به پروردگارشان كفر ورزيدهاند ، كارهاى آنان مانند خاكسترى است كه باد تندى در روز طوفانى بر آن بوزد ، آنان از چيزى از اندوختههاى خود قدرت بهرهبردارى ندارند ؟ اينست گمراهى دور از رشد و هدايت . ) توضيح خداوند متعال ناگوارترين عذاب و مصيبت را كه براى مردم كافر بيان مىكند ، پوچى و نابودى كارها و كوششهاى آنان است و چه عذاب دردناكى كه آدمى با چشم خويشتن به نابودى و تباهى كارهايش بنگرد كه حياتش را فداى آنها نموده است .
-----------
( 1 ) سوره الانشقاق آيه 6
-----------
( 2 ) سوره ابراهيم آيه 18 .
[ 45 ]
وَ الَّذينَ كَفَرُوا اَعمالُهُم كَسَرابٍ بِقيعَةٍ يَحسَبُهُ الظَّمآنُ ماءً حَتَّى اِذا جائَهُ لَمُ يَجِدهُ شَيئاً وَ وَجَدَ اللَّهَ عِندَهُ فَوَفَّاهُ حِسابَهُ وَ اللَّهُ سَريعُ الحِسابِ . 1 ( آنانكه كفر ورزيدند ، كارهائى كه انجام دادهاند ، مانند درخشش سراب در زمين هموار است كه انسان تشنه آن را آب خيال مىكند ، تا موقعى كه به سوى آن سراب آبنما بيايد ، واقعيتى را در آن نمىبيند و خدا را ناظر مىيابد به آن عمل ، يا به خود آن كافرى كه آن كار را انجام داده است كه خدا محاسبه آن عمل را نموده است و محاسبه خداوندى سريع است ) .
توضيح در اين آيه شريفه يكى از باعظمتترين اصول انسانى الهى گوشزد مىشود كه هم ارزش نهائى ايمان را بيان مىدارد و هم ارزش انسانى كار را . اين اصل دو قضيه فوقالعاده مهم را گوشزد مىكند :
يكى اينكه : عمل بدون هدفگيرى عالى و خالى از معرفت و ايمان و با انگيزگى كفر و افساد در حيات انسانها هر اندازه هم چشمگير باشد ، سرابى بيش نيست ، نه براى خود او نفع واقعى دارد و نه ديگر انسانها مىتوانند از سراب آبنماى اعمال او برخوردار شوند .
دوم اينكه : اين كارهاى فاسد نه تنها فاقد نفع است براى انجام دهنده آنها و ديگر انسانها ، بلكه آن كارها عوامل فسادانگيز است كه در قلمرو اجتماعات بروز مىكند و موجب تباهىها مىگردد . لذا وقتى كه ديگر انسانها آن كارهاى فاسد و مفسد را از نزديك ديدند ، تباهى و پوچى آنها ، آن انسانها را به ياد خدا مىاندازد كه چگونه دست غيبى پوچى آن كارها و تباهى نتايج آنها را آشكار مىكند و مردم را از جهل و فريفتهشدن باز مىدارد .
اين اصل گاهى به عنوان وجدان حساس تاريخ مطرح مىشود كه حق را از باطل و آلوده را از صافى تفكيك و مشخص مىنمايد :
-----------
( 1 ) نور آيه 39
[ 46 ]
اِنَّ الَّذينَ لا يُؤمِنُونَ بِالآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُم اَعمالَهُم فَهُم يَعمَهُونَ 1 ( آنانكه به آخرت ايمان نمىآورند ، كارهاى آنان را در برابر ديدگانشان آراستهايم ، آنان در حيرتى گيجكننده غوطهور مىشوند ) .