5 كار فكرى هنرى
شايد بتوان گفت : انواع كارهاى فكرى هنرى كه در نمودهاى متنوع جلوه مىكنند ، قابل شمارش نباشند ، اگر ما كارهاى هنرى تقليدى را كه خود از جمله حرفهها بهشمار مىرود ، كنار گذاريم ، خود ماهيت ابداع هنرى چنانكه در فعاليتهاى فكرى اكتشافى خواهيم ديد ، مشخص نمىباشد زيرا ممكن است براى بروز يك بارقه هنرى كه فعاليتهاى فكرى فراوانى را نيازمند است ، صدها تجسم ذهنى و تداعى معانى و زير و روشدن محتويات حافظه و شورش واحدهاى موجود در ضمير ناخودآگاه و دگرگونى آنها در هنگام عبور به ضمير خودآگاه و حذف و انتخاب در عوامل و رويداد هاى عينى مربوط و تفكرات منطقى فراوانى مورد احتياج بوده باشد .
كارهاى فكرى هنرى را با نظر به نتايجى كه دارند ، مىتوان به سه نوع اساسى تقسيم كرد :
الف كارهاى هنرى كه روى مواد مفيد تجسم مىيابد و آن مواد را زيبا و جالب مىنمايد در نتيجه ماده مفيد هم مىتواند احتياج ضرورى انسان را مرتفع بسازد و هم حس زيباجوئى او را اشباع نمايد مانند كار ابداعى هنرى روى ميز و بخارى و ساختمان و وسائل نقليه و چاپ كتاب و غير ذلك . اين نوع كارهاى هنرى ماداميكه آسيبى به ديگر وسائل حيات معقول وارد نياورد ،
از نظر منطق حيات نه تنها با مشكلى روبرو نمىگردد ، بلكه به جهت اصالت حس زيباجوئى بشرى مطلوب و مفيد واقع مىشود .
ب كارهاى هنرى كه ذاتا داراى قدرت تحريك به كار و كوشش در تحققبخشيدن به حيات معقول مىباشد ، مىتوان گفت : اين نوع كارها مانند ساير فعاليتهاى ضرورى حيات ، مطلوب و حتميت دارد . به عنوان مثال تابلوئى بسيار جالب يا شعرى فوق العاده لطيف و پر معنى ساخته مىشود و موجب تحريك احساسات ريشهدار براى تلاش و كوشش در زندگى مىگردد .
ج كارهاى هنرى كه تنها ابراز بارقه هنرمند را نتيجه مىدهد و
[ 106 ]
نمودى را به وجود مىآورد كه يا به جهت ندرت امثالش جالب است و يا نشان دهنده اوج خيالپردازى هنرمند است و هيچگونه نتيجه عينى مفيدى [ اگر چه با واسطههاى متعدد باشد ] ، براى انسانها ندارد . از اين نوع است فعاليتهاى هنرى تجريدى كه به هيچ وجه ارتباطى با واقعيتها ندارد . و آن نوع فعاليتها كه در جالبترين نمودها شكستن منطقه حيات و اهانت عمدى به آن را در بر دارد ، مانند تابلوئى كه درنده خونخوارى جاندار ناتوانى را از پاى در مىآورد و آقاى هنرمند براى نشاندادن بهرهبردارى از قدرت مهار نشده با نكاتى كه در اثر خود به وجود آورده است ، [ اگر چه ناخودآگاه ] دستور صادر مىنمايد بعضى ديگر از فعاليتهاى هنرى ، محصول بهكاربردن دهها قوانين كشفشده در راه مفيديتهاى زندگى بشرى بوده و احتياج به صرف انرژى ساليان دراز از زندگى و استهلاك مواد مفيد داشته تا يك خنده نمكين مجسمه يا تابلوئى را نشان دهد كه همه انسانها در طول عمر خود صدها بار واقعيت عينى خود آن خنده را مىبينند ، اگر آنهمه نيروهاى سازنده در تنظيم حيات معقول بشرى صرف مىشد ، دردهاى زيادى از قلمرو بشريت مرتفع مىگشت .
به عقيده ما كه بر ملاحظات استعدادهاى درونى و نمودهاى حياتى برونى انسانها تكيه مىكند ، حقيقت اينست كه نيروى احساسات هنرى مانند ساير نيروهاى تعقل و اكتشاف و هوش و حدس در درون انسانها به طور ناب و قابل بهرهبردارى مفيد وجود دارد ، و اين وظيفه حياتى مديريتهاى اجتماعى است كه بايد آنها را با تعليم و تربيتهاى صحيح توجيه و قابل بهرهبردارى بسازند .