قسمت دوم ارزشهاى توجيه ذاتى جبرى
است ، مانند تعليم و تربيت هاى گوناگون و تفكرات و فعاليتهاى مربوط به مديريتهاى گروهى و اجتماعى و دادرسىها و غيره ، در مكتب اسلام تحريك جدى و دستورات بسيار مؤكد براى به وجود آوردن هر دو قسمت از ارزش توجيه ذاتى وجود دارد . اين تحريك و دستورات مؤكد براى آن است كه در مكتب اسلام ،
انسان و قرارگرفتن در مسير يك زندگى صحيح ( حيات معقول ) محور اساسى همه مسائل مذهبى و اقتصادى و حقوقى و فلسفى و سياسى و هنرى و علمى است .
مسلم است كه مقصود اسلام از « اصل نظام حيات » يك زندگى وابسته به ساير افراد و يا اقوياى جامعه نيست ، بلكه مقصود آن عبارت است از زندگى انسان در نظام حيات معقولى كه بايستى در مسير تكامل فنا ناپذير قرار بگيرد .
اگر بخواهيم ضرورت چنين نظام را در اسلام از نظر اساس ايدئولوژيك ،
اثبات كنيم ، كافى است به اين قانون مسلم فقهى توجه كنيم كه مىگويد :
هر كار و فعاليتى كه براى نظم حيات لزوم دارد ، واجب بوده و در صورت
[ 142 ]
تعين حتى نمىتوان آنها را در مجراى مبادله قرارداده ، قيمت براى آن تعيين نمود . و زندگى انجامدهندگان اينگونه كارها و فعاليتهاى توجيهى بايستى به حد لازم و كافى از بيتالمال اداره شود . از طرف ديگر در صورت احتياج به اينگونه كارها و فعاليتها ، متصديان اجتماع بايستى به هر وسيله مشروع كه امكانپذير است ، مقدمات و عوامل آموزش آنها را براى كسانى كه استعداد آنها را دارند ، فراهم بياورند .