5 خودمحوران وسيلهاى براى برانگيختهشدن فتنهها
اين خودمحوران خودرو كه براى حفظ و بالابردن موقعيت خود در جامعه ، احساس اجبار به مطرح كردن خويش مىكنند ، همواره در اين انديشه بسر ميبرند كه با داشتن پليديهاى درونى و نفى هر حقيقتى جز خويشتن ، چه امتيازات و عوامل ، براى جلب ديگران لازم است كه به وسيله آنها موقعيت خود را تحكيم نمايند . در راه به دست آوردن اين امتيازات و عوامل ،
حياتىترين انرژيهاى فكرى و عضلانى را مستهلك ميسازند . مسلم است كه همه آن انرژيهاى مصرفشده نتيجهاى جز افزايش ابهام اين شخصيتها نخواهد داشت ، زيرا پديدههاى اصلى و فرعى خودمحورى همواره چنانكه در مثل عاميانه آمده است ، مانند دم خروس از آستين آنان آشكار مىگردد ، زيرا آن پديدهها به منبع جوشان خودمحورى متصل است كه هيچ قيافه تصنعى نميتواند جريان و نمودارگشتن و اتصال آنها را به منبع جوشان ، پوشيده بدارد . از طرف ديگر فرض اينست كه اين اشخاص ميخواهند موقعيتى حق به جانب در جامعه بدست بياورند ، لذا مجبورند برچسبهائى از واقعيتها را كه قطعا به دستور عامل خودمحورى از ديگران به عاريت گرفته شدهاند ، به پيشانى خود بچسبانند . اين تضاد دم خروس خودمحورى و برچسبهاى عاريتى است كه موجب آشوب و تشويش مردم سادهلوح ميگردند و متأسفانه مهارت فراوان خودمحورى در پنهانداشتن دم خروس گاهى از نمودارشدن آن ، بخوبى جلوگيرى مىكند و جامعه بصورت ميدانى براى تاخت و تاز معاويهها و عمروعاصها و ديگر شيوخ گرداننده ناكثين و مارقين و قاسطين درميآيد .
[ 209 ]
8 ، 9 ضالّ عن هدى من كان قبله مضلّ لمن اقتدى به فى حياته و بعد وفاته ( راهگمكردهاى كه منحرف از ارشاد و هدايت رهبران پيشين است اين نابخرد نابكار هم در دوران زندگى خود عامل گمراهى و تباهى پيروان و سرسپردگان خود ميباشد و هم پس از آنكه ديده از اين جهان بربندد ) .