اختلاف مردم در بهرهبردارى از رزق
يك ادعاى باطل ديگر درباره اسلام كه از ناآگاهان سراغ داريم ، اينست كه مىگويند : قرآن كه اصيلترين منابع مكتب اسلام است ، معاش و روزى
[ 83 ]
مردم را به قضا و قدر حواله مىكند و اختلاف انسانها را در بهرهبردارى از مواد معيشت ، يك قانون ضرورى تلقى مىكند اين ادعا هم مانند ادعاى گذشته بسيار دور از حقيقت است . ما در اين مبحث تنها به مفهوم قضا و قدر و ارتباط آن با معاش مردم اشاره مىكنيم :
قضا يعنى حكم خداوندى ، قدر يعنى هندسه منظمى كه از آن قضا در جريان هستى نقش مىبندد . با نظر به صدها دليل قرآنى و عقلى و حديثى ،
چنانكه ضرورت كار و كوشش براى تحصيل معاش و استخراج مواد اقتصادى حيات از طبيعت ، به وسيله قواى مغزى و عضلانى همه و همه مربوط به قضاى الهى است كه بايد در هندسه عالم هستى نقش ببندند ، همچنين لزوم گرفتن حق و دريافت ارزشهاى واقعى كار و فعاليتهاى فكرى و عضلانى نيز از قضاء الهى سرچشمه مىگيرد و به وسيله معرفت و آگاهى و قدرت آدمى در هندسه حيات و عالم هستى نقش مىبندد . آيا ممنوعيتهائى كه در مبحث قبل مشروحا مورد بررسى قرار گرفتند ، براى اثبات اينكه كار و كوشش براى تهيه معاش و گرفتن حق و دريافت ارزشهاى واقعى كار و فعاليتهاى فكرى و عضلانى ، مورد مشيت خداوندى در قضا و قدر مىباشند ، كفايت نمىكند ؟ بلى ، مسئلهاى به نام اختلاف مردم در بهرهبردارى از رزق وجود دارد و اين چيزى نيست كه قابل انكار و ترديد بوده باشد و هيچ مكتب و ايدهئولوژى و قوانين علمى هم نمىتواند اين پديده را منتفى بسازد ، زيرا اختلاف در كميت و كيفيت رزق كه بطور طبيعى حتى در اشتراكىترين جوامع دنيا در موضوعات اقتصادى وجود دارد ، نمىتوان با فقر و ثروتمندىهاى ناشى از چپاولگرى و استثمار و از ارزشانداختن نيروهاى حياتى مردم كه منشأ كارهاى فكرى و عضلانى آنها است ، مخلوط كرد . اختلاف انسانها در بهرهبردارى از مواد معيشت در بعضى از آيات قرآنى آمده است ، مانند :
[ 84 ]
« وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى بَعضٍ فى الرِّزْقِ » 1 ( خداوند بعضى از شما را درباره روزى به بعض ديگر برترى دادهاست . ) « نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعيشَتَهُمْ فى الْحَياةِ الدُّنيا » 2 ( ما معيشت آنان را در اين زندگانى دنيوى ميان آنان تقسيم كرديم . ) منشأ اختلاف انسانها در بهرهبردارى از رزق و مواد معيشت عبارت است از اختلافات فراوانى كه انسانها در موقعيت زندگى خود دارند . ما بعضى از عوامل اختلاف را در اينجا متذكر مىشويم :
1 اختلاف محيطهاى طبيعى ، مانند چگونگى زمينها از نظر بازدهى محصول ، كمى يا فراوانى آبهاى زمينى و بارانها و تفاوت محيطها از نظر معادن و غيره .
2 اختلاف محيطهاى اجتماعى از نظر قوانين و رسومى كه در آنها حكمفرما است .
3 اختلاف هر يك از انسانها از جهت كوتاهى و درازى عمر و بيماريها و تندرستيهاى جسمانى .
4 اختلاف در هوش و استعداد و تفكرات و نيروهاى جسمانى و روانى و آمادگى براى فراگيرى كار بغرنج كه باعث ميشود هر كارى از دست هر انسانى ساخته نشود ، در صورتيكه كارها از نظر مفيدبودن داراى ارزشهاى گوناگونى مىباشند ، كه در نتيجه اختلاف در مزد و بهرهبردارى از مواد معيشت مطابق اصل عدالت بروز مىكند . اين اختلاف در كتاب اصول علم اقتصاد چنين توضيح داده شده است :
« اگر در طى تعيين ارزش كالاها ، زمان كارى را كه پيشهوران مختلف
-----------
( 1 ) النحل آيه 71
-----------
( 2 ) زخرف آيه 32
[ 85 ]
مصرف كردهاند ، با هم بسنجيم و حتى اگر اين زمان كار را به زمان اجتماعا لازم تخفيف دهيم ، به يك اشكال بزرگ برميخوريم ، و آن اينست كه آيا ما مىتوانيم يك ساعت كار يك وردست را با يك ساعت كار يك متخصص تراش در يك رديف قرار دهيم ؟ البته خير ، زيرا اگر چنين بود هيچكس اين زحمت را بخود تحميل نميكرد كه در تراش فلز تخصص يابد و شماره متخصصين تراش تقليل مىيافت . براى اينكه كارگرى متخصص گردد بايد وقت بسيار و كوشش فراوان براى شاگردى و آموختن تراش فلز به كاربرد ، حتى نه شاگرد ،
بلكه استاد نيز براى آموزش آن شاگرد وقت خود را مصرف مىنمايد . پس آيا به زحمت آن مىارزد كه كارگرى آن مقدار وقت خود را مصرف نمايد و تازه مزدش به اندازه مزد يك وردست باشد كه براى شاگردى پيشه خود ابدا انرژى و وقت به كار نبرده است ؟ بنابراين بدون شك اگر ارزش كارهايى كه اينقدر با يكديگر اختلاف دارند ، مساوى باشد ، تعادل اجتماعى به هم خواهد خورد و شايد فقط شماره بسيار كمى از كارگران يافت شوند كه مايل باشند پيشه تراش فلز را بياموزند . پس ، با تقليل شماره متخصص تراش ،
ترقى تراشكارى و بالنتيجه ترقى صناعت فلزكارى متوقف مىگردد ، از اين جهت به صنايع ديگر نيز لطمه وارد مىآيد . مثلا خياطها ديگر ماشين خياطى نخواهند داشت و دهقانان از ماشينهاى شخمزنى و غيره محروم خواهند بود پس بىگمان تعادل اجتماعى برقرار نخواهد ماند ، مگر زمانيكه ارزش حاصل كار كارگر غير متخصص پايينتر از ارزش حاصل كار كارگر متخصص باشد . » 1 5 اختلاف در كميت زمانى دوران كودكى و آموزش كار فكرى يا عضلانى كه دوران صرف مواد معيشت است بدون بازدهى .
6 اختلاف پديدههاى روانى درباره كار و انتخاب نوع معيشت . . .
هيچ مكتبى قدرت مرتفعساختن اين اختلافات را ندارد . حتى نمىتوان
-----------
( 1 ) اصول علم اقتصاد آقاى عبد الحسين نوشين 29
[ 86 ]
سرنوشت رزق و معيشت يك فرد از انسان را كه در موقعيتى مخصوص از ارتزاق و برخوردارى از معيشت قرار گرفته است ، براى همه عمر با فرض قرارگرفتن در دگرگونىهاى محيطى و خصوصيات جسمانى و روانى ، تعيين و مشخص نمود . ولى اين اختلاف غير از چپاول و استثمار معيشت ديگر انسانهاست كه به وسيله قدرتمندان در هر دوره و جامعهاى وجود داشته و هنوز هم وجود دارد . آنان كه مكتب اسلام را چنين معرفى ميكنند كه اسلام دست و پاى مردم را در برابر قضا و قدر مىبندد ، چنانكه گفتيم ، براى مطالعه در منابع اصيل اسلام و استنباط اصول آن ، نيازى به صرف وقت زياد ندارند ، تنها كافى است كه چند روزى از زندگى آگاهانه خود را براى بررسى آن اصول اختصاص دهند ، خواهند ديد : هيچ مكتبى به اندازه اسلام ، انسانها را به استخراج معيشت حلال از سنگلاخ طبيعت و به دفاع از كار و كوشش آدمى تحريك ننموده است . آيا عدالت از اساسىترين شعارهاى اسلام نيست ؟