احكام و تكاليف اسلامى حد وسط است
با نظر به اينكه مبناى اصلى احكام و تكاليف اسلامى « حيات معقول » است ، از هرگونه افراط و تفريطى كه آسيب به حيات معقول برساند ، دور و مبرا مىباشد . هر موضوع و پديدهاى كه به سود حيات مزبور است مورد دستور و تأييد ، و هر چه كه به ضرر آن حيات است ممنوع قلمداد گشته است .
در حقيقت وقتيكه مىگوئيم « حيات معقول » حد وسط را خود بخود دارا ميباشد .
گمان نمىرود حتى بىاعتناترين متفكران درباره انسان و انسانيت در مطلوب بودن حيات معقول ترديدى داشته باشند . حيات انسانى بدون در نظر داشتن هدفى والاتر از خور و خواب و خشم و شهوت و خودخواهىها نمىتواند معقول بوده باشد . ركن اساسى حيات معقول ، آن هدف والا است كه بتواند حس كمالجوئى آدمى را اشباع نمايد .
حيات انسانى بدون ارتباط معقول ميان افراد و گروههاى انسانى ،
حياتى است ناقص و حيوانى ، چه رسد به اينكه از عنوان معقولبودن هم برخوردار بوده باشد .
حياتى كه مبناى حركت خود را بر روى خودخواهى استوار بسازد ،
پديدهايست ضد حيات خود و ديگران ، چه رسد به اينكه شايستگى اتصاف به معقولبودن را هم داشته باشد .
هنگاميكه حيات به عشق و پرستش جزئى از جهان عينى يا موجودى مثل خود و يا به مصنوع و ساخته فكر يا دست خويشتن مىپردازد ، جريان طبيعى واقعى خود را از دست مىدهد و از حركت به سوى كمال اعلا و موجود برين كه تنها اشباعكننده حس عشقورزى و پرستش او است ، باز مىماند .
در نتيجه : حيات معقول عبارت است از حيات هدفدار كه ارتباط انسانها را با يكديگر از مرحله پست احتياج و سودجوئى به مرحله عالى اتحاد روحى برده و آن را اعتلا مىبخشد . تنها در اين حيات معقول است كه خودخواهى
[ 152 ]
به مالكيت بر خود و ارزيابى و فراگير بودن خود بر همه انسانها تبديل مىگردد و براى عشق و پرستش سراغ كمال اعلا و موجود برين را مىگيرد كه يگانه عامل اعتلا و تكامل حيات است . فعاليتهائى كه براى رسيدن به حيات معقول ضرورت دارد و مورد دستور و تحريك دين اسلام است ، حد وسط همه فعاليتها است . در آيهاى از قرآن مجيد چنين آمده است :
وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ اُمَّةً وَسَطاً لِتَكوُنُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهيداً 1 ( و بدين ترتيب شما را امت وسط قرار داديم تا شاهد مردم بوده باشيد و پيامبر شاهد شما باشد . ) مقصود از شاهد در آيه فوق ميزان و ملاك و مبنى مىباشد ، يعنى مكتبى را كه به امت اسلامى دادهايم ، با نظر به ماده و معنى و تلاش و آسايش و لذائذ و آلام و ساير واقعيتهاى متضاد كه تمايل به يكى از دو طرف و ناديدهگرفتن طرف ديگر به افراط و تفريط مىكشاند ، مكتب اسلام حد وسط را پيشنهاد مىكند و همان مسير وسط است كه آدمى را به حيات معقول مىرساند ، حيات معقول حد وسط حياتهائى است كه بشر در امتداد تاريخ براى خود ميتواند انتخاب نمايد و در هيچ يك از دورانهاى تاريخ با رضايت همه جانبه ، نتوانسته است حياتهاى خارج از حيات معقول را بپذيرد .
زيرا افراطها و تفريطها در انتخاب حياتهاى بدون محاسبه و يا تحميلى امرى است كاملا طبيعى ، بهمين جهت است كه هيچ يك از آن حياتها نتوانسته است پاسخگوى همه ابعاد انسانى بوده باشد . هنگاميكه يكى از ابعاد موجوديت آدمى بر ديگرى ترجيح داده مىشود ، انحراف از حيات آغاز مىگردد و حيات آسيب مىبيند ، در صورتيكه قرآن و ساير منابع معتبر اسلامى مانند سنت و عقل و اجماع ، واردساختن هرگونه ضرر و آسيب بر موجوديت
-----------
( 1 ) البقرة آيه 143
[ 153 ]
انسانى را ممنوع ساخته است . قرآن مىگويد :
ما يُريدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ 1 ( خداوند نمىخواهد براى شما حرج و مشقت و ضرر وضع كند . ) وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فى الدّينِ مِنْ حَرَجٍ 2 ( و خداوند براى شما در دين مشقتى قرار نداده است ) .
همچنين قاعده لا ضرر و لا ضرار كه از اساسىترين قواعد اسلامى است .
اين نكته را هم بايد فراموش نكنيم كه ممنوعيت ضرر و حرج محدود به ضرر و حرج مخصوصى نيست ، بلكه هرگونه ضرر و حرجى كه بعدى از ابعاد حيات آدمى را مختل نمايد ، ممنوع مىباشد . 38 ، 39 هَلَكَ مَنِ ادَّعى وَ خابَ مَنِ افتَرى ( به هلاكت افتاد كسيكه ادعا كرد ، و مايوس و ساقط گشت كسى كه افترا زد )