نوع دوم
ميدان فعاليت را با اصول و قوانين پيشرو و پيشساخته آماده كار فكرى و عضلانى نموده ، براى تحققبخشيدن به آرمان حيات اجتماعى ،
موجوديت خود فرد كه جزئى واقعى از تشكيلدهندگان اجتماع است ، فرعى تلقى مىشود . اين دو مكتب يا سيستم اجتماعى ، براى حل منطقى مرحله سوم در دو نقطه متضاد قرار مىگيرند .
[ 114 ]