اصل پنجم
افزايش آزادى شخصيت انسانى با افزايش به فعليترسيدن استعدادهايش . اين آزادى است كه از مرحله « هر چه بخواهم مىگويم و هر چه بخواهم مىكنم و هر چه بهخواهم مىانديشم » بالاتر رفته ، به مرحله والاى اختيار مىرسد كه عبارت است از توجيهنمودن گفتار و انديشه و كردار به سوى هدفهاى خير و كمال فردى و اجتماعى . تفاوت آزادى و اختيار در اين است كه انتخاب راه با احساس آزادى ، ضرورت و صلاح هدف را تأمين نمىكند ، در صورتيكه اختيار عبارت است از سلطه و نظارت شخصيت براى
( 1 ) اين جمله از امير المؤمنين است كه فرموده است : ( من بالاتر از آن نيستم كه خطائى را مرتكب نگردم ) .
[ 116 ]
توجيه انسان به هدفهاى خير و صلاح و كمال [ 1 ] .
از اينجاست كه هر اندازه استعدادهاى آدمى بيشتر به فعليت مىرسد ،
اختيار او كما افزايش مىيابد و كيفا عالىتر مىگردد .
وظيفه حتمى مديريت حيات معقول تقويت هر چه بيشتر اين نوع آزادى است كه نه تنها مزاحم آزادى ديگر انسانها نمىباشد ، بلكه بدون اين آزادى حيات آدمى طعم واقعى خود را نداده ، و اشتراك انسانها در حيات قابل تفسير نخواهد بود .