نظريه ششم عقيده ابو المعالى عبد الملك بن يوسف جوينى معروف به امام الحرمين است
2 كه از متكلمين اشاعره است . او ميگويد : خداوند همه معلومات را تفصيلا و بطور مشخص نميداند . بلكه علم او به اشياء اجمالى است ،
صاحبان اين نظريه را مسترسلية ميگويند ، زيرا بنابر اين نظريه خداوند علم اجمالى خود را به معلوماتش ارسال ميكند ، نه علم تفصيلى را . مبناى اين نظريه ممكن است چنانكه در بيان نظريه هشتم خواهد آمد ، اين باشد كه اجزاء جهان هستى در مجراى حركت و تحول است و اگر آن اجزاء در ذات خداوندى منعكس
-----------
( 1 ) الاسراء آيه 43 .
-----------
( 2 ) بنا به نقل ابن ابى الحديد در شرح ج 4 ص 219 و 220 .
[ 70 ]
شود ، ذات خداوندى محل اجزاء گسيخته و پيوسته و متحرك عالم هستى ميگردد و اين انعكاس با وحدت و بساطت ذات خداوندى سازگار نيست . پاسخ اين مسئله اينست كه :
اولا من ياروان انسانى در ارتباط با اجزاء گسيخته و پيوسته و متحرك عالم هستى ، نه وحدت و بساطت خود را از دست ميدهد و نه با منعكس ساختن حركت و متحرك در خود ، موصوف به حركت و متحرك ميگردد .
ثانيا احتمال اينكه علم خداوندى از مقوله انعكاس معلوم در ذات عالم بوده باشد ، پوچترين احتمال است كه بذهن كسى خطور ميكند ، زيرا اين يك نقص واضح است كه ذات خداوندى از معلومات متأثر شود و تسليم پذيرنده معلومات خود گردد و ممكن است مبناى استدلال امام الحرمين تدريجى بودن تحقق موجودات باشد كه در مجراى زمان يكى پس از ديگرى در جريان قرار گرفتهاند . مبناى اين استدلال را در انتقاد از نظريه دوم بيان نمودهايم ،
مراجعه شود .