1 قدرت :
اين هدف را براى زندگى ، هواخواهان تنازع در بقاء پذيرفتهاند و ميگويند : آنچه كه ميتواند هدف نهائى زندگى بوده باشد ، فقط قدرت است كه ادامه حيات بدون مزاحم را قابل تحقق ميسازد . اين گروه جريان
[ 298 ]
زيربنائى حيات طبيعى را با هدف نهائى زندگى اشتباه كردهاند و نتوانستهاند آندو را از يكديگر جدا سازند . بله : در جريان روبنائى طبيعى محض آدميان گلاويز شدن در مسير بقاء بهتر است ولى اين نگرش يك بعدى همه ملاحظات خود را بر مبناى تاريخ طبيعى انسانها قرار ميدهد و كارى با تاريخ انسانى انسانها كه بر مبناى تعاون در بقاء و تكامل حركت ميكند ، ندارد . و شگفتآور اين است كه تاكنون ديده نشده است كه يكى از اين هواخواهان تنازع در بقاء با احساس شكست در برابر قدرتمندتر از خود ، موجوديت خود را دو دستى تقديم آن قدرتمندتر بنمايد و بگويد : بفرمائيد اين قدرت ، زيرا اصالت در حيات با قدرتست و اكنون قدرت در دست شما است ، بلكه تا آخرين لحظات موجوديتش از حيات خود دفاع ميكند . بنابر اين هر كسيكه ميگويد تحصيل قدرت هدف نهائى زندگى است در حقيقت قدرتپرستى شخص خود را با پردهاى شفاف از اصطلاحات فلسفى ، هدف مطرح ميكند ، نه قدرت عمومى انسانها را اگرچه قدرت آن انسانها بنابودى خود او منتهى شود . با يك دقت نظر ميتوان سوپرمن ( انسان برتر ) نيچه را يكى از مصاديق همين هدف معرفى كرد .