مقدمهاى براى تفسير علم غيب
معناى غيب كه مفهومى در مقابل شهادت است ، عبارتست از حقايق دور از ديدگاه يك انسان كه داراى دو مفهوم عام و خاص است .
مفهوم عام غيب عبارتست از هر حقيقتى كه از ديدگاه انسانى غايب است ،
يعنى ميان انسان و آن حقيقت موانعى وجود دارد كه از رابطه دركى ميان انسان و آن حقيقت فاصله و حجاب انداخته است . بنابر اين ميتوان گفت :
هر حقيقت و واقعيتى كه ماوراى درك انسان جاهل قرار گرفته است ، براى او نوعى غيب است .
مفهوم خاص غيب عبارتست از حقايق پشت پرده واقعيات و رويدادهاى عالم طبيعت كه حواس و ذهن و ديگر ابزار شناخت معمولى راهى بآنها ندارد .
آنچه كه در قرآن مجيد آمده و در ميان دانشمندان و متفكران اسلامى مطرح شده است كه چه كسى ميتواند عالم به غيب باشد و معناى علم غيب چيست ،
همين مفهوم خاص است . ما نخست آيات مربوط به غيب را مطرح مىكنيم و سپس بمباحث مربوط به آن را بررسى ميكنيم و پس از آن همه موارد غيبگوئى امير المؤمنين ( ع ) را در نهج البلاغه ميآوريم .