رواياتى ديگر درباره عظمت اخلاص و ارزش آن
6
و قد أشار سيّد الرّسل صلّى اللّه عليه و آله إلى حقيقة الإخلاص بقوله : « هو أن تقول ربّى اللّه ثمّ تستقيم كما أمرت تعمل للَّه لا تحبّ أن تحمد عليه أن لا تعبد هواك و نفسك و لا تعبد إلاّ ربّك و تستقيم في عبادتك كما أمرت » 3 ( پيامبر اكرم ( ص ) با اين فرموده خود به حقيقت اخلاص اشاره كرده است كه عبارتست از اينكه بگوئى : پروردگار من اللَّه است سپس چنانكه مأمور شدهاى در اين قول و اعتقاد استقامت بورزى ، عمل براى خدا كنى و دوست نداشته باشى كه ترا بر عملى كه انجام دادهاى ستايشت كنند يعنى هوى و نفس خود را پرستش نكنى و هيچ كسى جز پروردگارت را نپرستى و همانگونه كه مأمور شدهاى در عبادتت استقامت بورزى . ) اگر اين حقيقت در درون آدمى مورد اعتقاد قرار بگيرد كه « پرورنده هستى من اللّه است » و اين اعتقاد واقعا با جوهر روح او در آميزد و بداند كه لا حول و لا قوّة الاّ باللّه ( هيچ حركت و تغيير و قوهاى نيست مگر اينكه مستند به فيض عام خداوندى است ) ، هيچ معمائى درباره دستگاه خلقت و آغاز و انجام آن مغز او را رنج نخواهد داد و هيچ مشكلى در زندگى وى و شئون آن ، پيش نخواهد آمد ،
نه اينكه معماها و مشكلات براى انسان مخلص قابل حل و فصل ميباشد ، بلكه
-----------
( 1 ) الانعام آيه 91 .
-----------
( 2 ) جامع السعادات ملا محمد مهدى نراقى ج 2 ص 398 .
-----------
( 3 ) مأخذ مزبور ص 398 .
[ 208 ]
اصلا پس از حركت جوهر روح رو به اللّه ، همه آن پيچيدگيها و مشكلات و اضطرابات و معماها از اصل منتفى خواهند گشت
گفته بودم چو بيائى غم دل با تو بگويم
چه بگويم كه غم از دل برود چون تو بيائى
سعدى
اى لقاى تو جواب هر سئوال
مشكل از تو حل شود بى قيل و قال
مسلم است كه چنين اعتقاد و انجذاب مخلصانه استقامت را بدنبال خود بعنوان يك نتيجه قطعى بوجود خواهد آورد ، ديگر هواى نفس براى چنين انسانى معبود نخواهد گشت و تاريكىها مبدل بر روشنائىها خواهند شد و موجوديت او وجه المصالحه و يا ابزار كار اربابان تنازع در بقاء نخواهد بود .
7
« و في الخبر القدسىّ : الإخلاص سرّ من أسرارى استودعته قلب من أحببت من عبادى » 1 ( در خبر قدسى آمده است كه اخلاص سرى از اسرار من است ، آن را در دل هر كسى از بندگانم كه دوستش دارم بوديعت مىنهم ) از اين روايت معلوم ميشود كه اخلاص يك پديده ساده روانى كه در گفتگوهاى معمولى متداول است نميباشد . بلكه اين يك فعاليت بسيار والاى روحى است كه شايستگى بدست آوردن آن ، مربوط به انسان و كوششها و گذشتهاى او از اميال نفسانى است ، ولى خود بوجود آمدن آن در درون آدمى به عنايت خداوندى نيازمند است ، يعنى اين انسان نيست كه بتواند اخلاص بمعناى عالى آن را كه در اولياء اللّه بوجود ميآيد ، تحصيل نمايد . بعبارت ديگر وصول به مقام مخلصين ( با فتح لام ) احتياج به مدد و عنايت ربانى دارد كه اخلاص ورزيدن بنده مقدمه آن است ، نظير كوشش و گذشت از اميال و هواهاى نفسانى در راه عدالت ورزيدن كه محصولش عدالت روحى است كه پرتوى از عنايات ربانى است .
-----------
( 1 ) جامع السعادات ملا محمد مهدى نراقى ج 2 ص 399 .
[ 209 ]
آيات مربوط به كسانى كه بمقام مخلصين ( با فتح لام ) رسيدهاند ، در قرآن در در موارد متعدد آمده است از آنجمله : وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أجْمَعينَ إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ 1 [ شيطان گفت : ] ( و من همه فرزندان آدم را فريب خواهم داد ،
مگر آن بندگان ترا از آنان كه بمقام مخلصين رسيدهاند ) وَ ما تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ . إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصينَ . أُولئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ 2 ( و شما پاداش داده نخواهيد شد ، مگر آنچه را كه عمل ميكرديد . مگر آن بندگان خداوندى كه بمقام مخلصين رسيدهاند ، زيرا براى آنان رزق معينى است ) . توضيح اينكه كسى كه به درجه عالى مخلصين نائل ميگردد ، چنانكه از فريبكاريهاى شيطان درونى ( نفس اماره و غرايز سركش حيوانى ) رها شده است ، همچنين از اغواها و حيلهگريهاى شيطان برونى كه ابليس است ، آزاد شده است ، زيرا آدمى با وصول به مرتبه مخلصين داراى آن قدرت ربانى ميگردد كه مالكيت برخود را بدست ميآورد و آنرا از دستبرد هر دو شيطان در امان نگهميدارد . امتيازى كه در اين آيه به مخلصين داده شده است ، رزق معلوم است كه ما فوق پاداش معمولى براى عمل معمولى است .
8 « و قال صلّى اللّه عليه و آله : ما من عبد يخلّص العمل للّه أربعين يوما إلاّ ظهرت ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه » 3 ( و پيامبر اكرم ( ص ) فرمود :
هيچ بندهاى چهل روز در عمل اخلاص نميورزد مگر اينكه چشمهسارهاى حكمت از قلبش بزبانش جارى ميگردد ) شبيه باين مضمون در روايتى از امام محمد باقر عليه السلام چنين آمده است :
9 « ما أخلص عبد الإيمان باللّه أربعين يوما أو قال ما أجمل عبد
-----------
( 1 ) الحجر آيه 39 و 40 .
-----------
( 2 ) الصافات آيه 39 و 40 و 41 .
-----------
( 3 ) جامع السعادات ملا محمد مهدى نراقى . ج 2 ص 399 .
[ 210 ]
ذكر اللّه اربعين يوما إلاّ زهّده اللّه تعالى في الدُّنيا و بصّره دائها و دوائها و أثبت الحكمة في قلبه و أنطق بها لسانه » 1 ( هيچ بندهاى در ايمان بخدا چهل روز اخلاص نورزيد [ يا فرمود : هيچ بنده چهل روز ذكر خدا را صحيح و كامل و زيبا بجاى نياورد ] مگر اينكه خداوند او را در دنيا بمقام زهد و پارسائى رسانيد و او را بر درد و دواى دنيا بينا ساخت و حكمت را در قلبش جايگير نمود و زبانش را بآن گويا فرمود ) مضمون اين روايت بطور فراوان نقل شده است .
توضيح اين مضمون چنين است ، كه يكى از مختصات فوق العاده سازنده و با ارزش اخلاص اينست كه هر چه دوام و استمرار پيدا كند ، قلب آدمى نورانىتر و به شناخت اصول بنيادين هستى و « حيات معقول » موفقتر ميگردد . البته چهل روز كه يك عدد خاص و در گذرگاه گرديدن از ارزش مخصوصى برخوردار است ،
براى بروز اثر اخلاص مطرح شده است و معلوم است كه هر چه بيشتر دوام و استمرار پيدا كند بهمان مقدار قلب انسان بيشتر آماده پذيرش عنايت خداوندى ميگردد ، چنانكه اگر كمتر از چهل روز باشد و لو يك روز هم كه بوده باشد ،
اخلاص اثر خود را خواهد بخشيد .
آيينه دل چون شود صافى و پاك
نقشها بينى برون از آب و خاك
هم ببينى نقش و هم نقاش را
فرش دولت را و هم فراش را
آيينه دل صاف بايد تا در او
واشناسى صورت زشت از نكو
مولوى اين مطلب كه تقوى و اخلاص عامل افزايش آگاهى و موجب بروز دانستنيهاى حياتى ميباشد ، هم از مشاهدات فراوان اثبات ميشود و هم در منابع اسلامى بطور فراوان گوشزد شده است . مانند : و اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمْ اللَّهُ 2
-----------
( 1 ) مأخذ مزبور ص 400 .
-----------
( 2 ) البقرة آيه 282 براى مطالعه روايات ديگر به كتاب الوافى ج 3 ص 328 و 329 ملا محسن فيض كاشانى مراجعه شود .
[ 211 ]
( و بخداوند تقوى بورزيد و خداوند به شما تعليم خواهد داد ) لذا بايد گفت :