نظريه نهم از كسانى است كه ميگويند : خداوند بهيچ چيز عالم نيست
[ 73 ]
نه كلى و نه جزئى ، و جهان هستى از مختص ذاتى او بوجود آمده است ، بدون اينكه بداند چه كارى كرده و يا چه شده است و ميشود اين نظريه را ابن ابى الحديد به بعضى از قدماى فلاسفه نسبت داده است . پاسخ اين نظريه اينست كه اصلا خدايى براى صاحبان آن مطرح نشده است ، تا ببينيم علم خداوندى از نظر آنان چيست . جبر و اضطرار و ناآگاهى پستترين نقصى است كه بيك موجود نسبت داده ميشود . وانگهى عامل اين خلقت اجبارى و اضطرارى در موقع معين چه بوده است ؟ و سؤالات بسيار ديگر . 3 و دلّت عليه أعلام الظّهور ( و همه نشانها و آثار آشكار بوجود او دلالت ميكند ) .