ماهيت كار انسانى
اگر بخواهيم كار به معناى عمومى آن را تعريف كنيم ، مىتوانيم بگوئيم : « كار عبارت است از حركتى كه داراى تاثير است » ولى اين يك تعريف فلسفى عمومى است كه مىتوان آن را با مفهوم كلى حركت مساوى دانست . مفهوم كلى حركت چه در پهنه طبيعت ناخودآگاه و چه در قلمرو انسانى كه انواعى از حركات بازتابى و اضطرارى و عادى و اجبارى و ارادى آزادانه دارد ، داراى تأثير و تأثر مىباشد ، زيرا اساسىترين مختص حركت كه در همه قلمروها وجود دارد عبارت است از تغيير و عبور نقطههاى مثبت و منفى در يك جزء يا مجموعهاى از اجزاء . بنابراين حركت حتى در ناچيزترين اجزاء هستى به جهت ارتباطى كه آنها با يكديگر دارند دو پديده تأثير و تأثر را بهوجود مىآورد ، اعم از اينكه اثر مزبور سازنده باشد يا ويرانگر ، مفيد باشد يا مضر . و به همين جهت است كه فعل ( كار ) را به جاى حركت در كاتگوريها ( مقولات دهگانه ) آورده و آنرا چنين تعريف كردهاند كه فعل يا ( يفعل ) عبارت است از حركت شيىء در حال تأثير و انفعال يا ( ان ينفعل ) عبارت است از شيىء در حال تأثر . لذا براى تعريف كار انسانى ،
حركت با آن مفهوم عمومى صحيح به نظر نمىرسد . اشكال ديگرى كه در تعريف كار انسانى با « حركت داراى تأثير » به نظر مىرسد ، اينست كه كار انسانى همواره با هدفگيرى آگاهانه صورت مىگيرد ، اعم از اينكه انجام دهنده كار داراى آگاهى به طور مستقيم بوده باشد ، يا تابع آگاهى ديگرى باشد كه در سيستم مجموعى كار وجود دارد ، در صورتى كه « حركت داراى تاثير » به طور عموم مقيد به آگاهى و مفيدبودن نمىباشد . بنابراين مىتوان كار انسانى را چنين تعريف نمود : كار انسانى عبارت است از حركت داراى تأثير مفيد كه با هدفگيرى آگاهانه بهوجودمىآيد ، اعم از اينكه آگاهى مزبور به طور مستقيم به انجامدهنده كار مستند باشد ، يا تابع هدفگيرى
[ 89 ]
شخص ديگر . اين تعريف بر همه كارها قابل تطبيق است . مثلا اگر كار را از ديدگاه اقتصادى در نظر بگيريم ، خواهيم ديد : كار حركتى است آگاهانه و داراى تاثير در مواد اوليه كه آنها را براى مفيدبودن در معيشت آدمى دگرگون مىسازد . كار در تعليم و تربيت آن حركات فكرى و بيانى آگاهانه است كه در وضع مغزى و روانى انسانهاى مورد تعليم و تربيت تاثير مفيد بهوجودمىآورد .