پس وقتی ما میگوييم نظام ، نظام غايی است يعنی در طبيعت اشياء حركتبه سوی هدف و غايت و انتخاب وجود دارد ، طبيعت مسخر است . برایاينكه طبيعت در مسير خودش قرار بگيرد ، مقدمات و شرايطی از روی تصادفبه وجود بيايد مانعی ندارد . اينها با اين اصل كه طبيعت يك مسير غايی و[ به سوی ] هدفی را طی میكند منافات ندارد . تازه اينهايی هم كه ما بهآن میگوييم تصادف ، اين تصادفها هم نسبی است ، از يك نظر اينها تصادفاست ، از يك نظر كلیتر و با يك ديد كلیتر اگر ما نگاه كنيم هيچ چيزیتصادف نيست ، همان تصادفها هم كه ما خيال میكنيم تصادف است تصادفنيست . مثلا ببينيد ، ما تصادف اتومبيل را كه تصادف میدانيم ، از نظرفكر راننده اتومبيل ، از نظر هدفی كه راننده اتومبيل دارد و از نظر هدفیكه آن عابر دارد تصادف است ، يعنی وقوع اين حادثه جزء هدف اين نيست ،جزء هدف آن هم نيست . اما از نظر نظام كلی عالم اينها اساسا تصادفنيست . از نظر نظام كلی عالم كه اگر يك فكر واردتر و دقيقتری باشد [میبيند ] ، آن هم جزء نقشه است ، آن هم جزء هدف است . تصادف دانستنناشی از جهل ماست . ما چيزی را وقتی نمیدانيم ، [ میگوييم ] تصادف است. مثال اينجور ذكر میكنند ، میگويند يك وقت كسی میداند اينجا درزيرزمين آب وجود دارد يا میداند مثلا اينجا گنجی مدفون است ، شروع میكندچاهی را كندن و كندن تا به آن گنج میرسد . اينجا میگويند آيا اين حرفدرست است كه من چاه را كندم و تصادفا به گنجی رسيدم ؟ نه ، من قبلامیدانستم كه در اين نقطه معين گنج وجود دارد يا میدانستم آب وجود دارد وبرای استخراج گنج يا به دست آوردن آب اين كار را كردم . اين تصادفنيست ، اما اگر همين كار را يك آدم جاهل بكند برای هدف ديگر [ از نظراو تصادف است ] . او اين چاه را میكند ، میخواهد كه يك چاه آبی ، فاضلآبی در خانه خودش داشته باشد ، اتفاقا سر پنج متری به يك گنجی میرسدمیگويد اين را من كندم ، تصادفا به گنجی رسيدم . از نظر آن كسی كه اينراه و اين مسير را میداند ، از نظر آن كسی كه تمام خصوصيات را میشناسد ،از نظر او تصادف نيست . از نظر آن كه نمیداند ، تصادف است . پس ، ازاين جهت است كه اين تصادفها يك امر نسبی است ، يعنی در عالم هر چيزیكه در يك مسيری قرار میگيرد آن ، هدف اوست . اگر آن كه اين راه را طیمیكند بداند كه در اين مسير چه قرار گرفته است ، اين ديگر تصادف نيست. عالمی كه ما امروز داريم میبينيم و اينهمه تصادفات در اين عالم ( كهاز نظر علم و اطلاعات محدود خودمان |