مابهالتفاوت " الهی " و " مادی " همين يك كلمه است : ايمان بهغيب . غيب يعنی نهان ، يعنی حقايقی كه ظاهر نيست . " ظاهر نيست "به معنی اين است كه مستقيما محسوس و ملموس نيست . قرآن در جاهايیكلمه " غيب " را در مقابل " شهادت " گذاشته است كه همان معنای "حضور " است . اين موجوداتی كه ما الان داريم آنها را میبينيم و حسمیكنيم و لمس میكنيم اينها شهادتند . عالم طبيعت را روی همين اصطلاحقرآن " عالم شهادت " ناميدهاند . يك نفر " الهی " با " مادی " درعالم شهادت يعنی در طبيعت اختلاف ندارد ، يعنی يك نفر الهی منكرشهادت و منكر طبيعت نيست ، طبيعت و شهادت را او همانطور میشنا سد كهيك نفر مادی میشناسد ، ولی يك نفر الهی علاوه بر شهادت يا طبيعت بهتعبير ديگری ، به غيب و نهان هم معتقد است يعنی هستی و وجود را منحصربه مشهودات و محسوسات نمیداند ، به وجود نامحسوس و وجود غيبی هماعتقاد دارد كه البته سرسلسله امور غيبی همانطور كه عرض كردم خداست .بعد از ايمان به خدا ايمان به ساير موجودات غيبی و به تعبير قرآن "ملائكه " پيدا میشود . اعتقاد به وحی كه خودش غيب ديگری است پشت سراين پيدا میشود . بعد اعتقاد به معاد كه يك غيب ديگری است پيدا میشود. همه اينها غيب و نهان است . اين را عرض كرديم برای اينكه يك طرزتفكر و در واقع يك مغالطهای - كه ظاهر هم اين است كه اين مغالطه جنبهعمدی دارد - در ميان افكار اروپاييها يا كتابهای فلسفیای كه اروپاييهانوشتهاند ديده میشود كه اصلا پايه اين حرف غلط است . اينها میآيند طرزتفكر را اينجور تقسيم میكنند ، میگويند بعضيها ماترياليست هستند و بعضیايدهآليست . ماترياليست كيست ؟ كسی كه معتقد است به وجود ماده ، ووجود روح را يعنی هر چه كه غير مادی باشد - منكر است . ايدهآليست كيست؟ كسی كه معتقد به وجود روح است ولی وجود ماده را منكر است . معلوماست كه اين يك حرف سخيفی است . البته اينها كه میگويند ايدهآليست ،بعد هم مطلق الهيون ، حكيمان الهی و صاحبان اديان ، تمام اينها را درجرگه ايدهآليسم ذكر میكنند و ايدهآليسم را هم اينجور تعبير میكنند :انكار وجود ماده ، [ و ايدهآليست ] يعنی آن كه اصالت را به قول آنهابرای روح قائل است و برای ماده اصالتی به هيچ نحو قائل نيست .اين حرف ، حرف اساسیای نيست كه ما بگوييم آيا ما ماترياليست هستيميا ايدهآليست به آن مفهومی كه آنها تعريف كردهاند . بحث در اين استكه آيا هستی |