ندارد . ماهيت انرژی چيست ؟ نظر تصور آنها [ مسأله انرژی ] حل شده بود . حرارت برای آنها يك موجود مستقل نبود كه قابل انتقال باشد ، يك حالت بود برای يك جسم ، تابع خود جسم بود ، اگر میخواست منتقل شود بايد با خود جسم منتقل میشد ، به اصطلاح يك عرض بود . ولی امروز میگويند خود حرارت منتقل شد ، بدون اينكه بخواهند فرض كنند حاملی داشته باشد ، يك شیء ديگری بخواهد منتقل شود تا حرارت منتقل شود . در عين حال حرارت ماده هم نيست . ماده نيست يعنی بعد هم ندارد . بعد ندارد [ يعنی ] مكان هم ندارد . شما چطور همين حرارت را تعريف میكنيد كه ماده نباشد ؟ در خارج موجود باشد و مستقل از ماده قابل نقل و انتقال باشد ، جايش را عوض بكند ؟ ماده نباشد و جايش را عوض بكند ؟ اگر هم بگوييد موج است ، در خود موج هم بحث مكان است . آيا شیء ، موجی باشد بدون اينكه مادهای باشد ؟ همين موج خالص بخواهد باشد ، ماده متموجی در كار نباشد ، فقط موج باشد نه متموج ؟ دلم میخواست يك كسی برای من ماهيت انرژی را حل كند ، نه آن تعريفات انرژی كه بگويد همان چيزی كه در كجا اينطور میشود . اين از نظر تعريف علمی درست است ولی از نظر تعريف فلسفی درست نيست . اين مسائل فقط علمی نيست ، فلسفی هم هست ، چون در عين حال طوری میگويند كه میخواهند حقيقت اشياء را هم توجيه كنند . علم هر طور نشان داده ، اين گونه فرض كرده كه ماده و انرژی دو شیء هستند يا دو حالت از شیء خاصی هستند ، به طوری كه اين به آن تبديل میشود و آن به اين . من میخواهم بگويم چيزی كه ماده نباشد و صفت و حالت ماده هم نباشد ، چطور میتواند مكانی را در خارج اشغال كرده باشد و در آن نقل و انتقال باشد ؟ - آيا در طول عمر هر اتم ، انعدام و حدوث و تغييری در آن حاصل نشده ؟ يعنی در تمام |