شرايط محيطی لاغر و چابك شدهاند ، برخی براثر تابش زياد آفتاب پوستشانسياه شده و . . . پس بهطور صددرصد فرضيه مذكور را نمیشود پذيرفت .استاد : جناب عالی نسبت به عرايض بنده چيز مخالفی نفرموديد ، تأييدكرديد . البته تا سخن امروز كه ما حرف لامارك را نقل كرديم ، بيان جنابعالی درست است ، يعنی حداكثر همين مقدار است نه بيشتر . اما خوب ، درنظريه داروين يك دلايل ديگری پيدا میشود كه از راه مثلا تشريحهای مقايسهایآمدهاند رابطه نسلی موجودات را ثابت كردهاند . آن مسأله را هنوز ما طرحنكردهايم ، بعد روی آن بحث میكنيم ، ولی البته در حدود حرفهای لاماركايراد جناب عالی وارد است . - مطلبی فرموديد كه اگر عضوی مورد احتياج نبود چرا حذف میشود ؟ از نظرزيستشناسی ، همانطور كه هر عضوی كه فعاليتش زياد شد ، تغذيهاش بهوسيله عروق و دستگاه تغذيه زياد میشود ، به همين ترتيب اگر فعاليتش كمشود ، تغذيه آن هم كم میشود و ممكن است اين سير تا جايی ادامه پيدا كندكه ديگر آن عضو از كار بيفتد ، و اين از نظر زيستشناسی توجيه علمی دارد. استاد : صحبت در اين نيست كه جريان عملی به اين صورت است ، صحبتدر اين است كه چرا اين طور میشود ؟ چرا وقتی بدن غذا را روی قاعدهعادیاش به آن عضو میرساند ، تدريجا جيره غذايیاش را كم میكند ؟ من درچرای اين ، حرف دارم . حتی در قوام روحی انسان هم همينطور است ، مثلاوقتی انسان از حافظهاش استفاده نكند ضعيف میشود ولی اگر به طور صحيحیاز آن استفاده كند تقويت میشود ، ولی من در چرای آن ، حرف دارم ومیخواهم ببينم چرای آن قابل توجيه است يا نه ؟ |