" « الذی خلق »" پروردگار من همان است كه آفريد ، يعنی آفرينندهعالم است . " « فسوی »" پس معتدل آفريد ، يعنی نظم برقرار كرد . "« و الذی قدر »" آن كه اندازهگيری ( 1 ) كرد . " « والذی قدر فهدی " . " « خلق فسوی " و " الذی قدر » " همه راجع به اصل خلقت يعنیساختمان موجودات است ، " فهدی " مربوط به كار موجودات است : آنهارا رهبری كرد . آيه ديگر از آياتی كه باز خلق و هدايت توأم با هم ذكر شدهاند ( يعنیبا هم ذكر شدهاند ولی معلوم است كه دو امر است ) ، از زبان حضرتابراهيم نقل میفرمايد كه ابراهيم فرمود : " « الذی خلقنی فهو يهدين »" ( 2 ) . پروردگار من همان است كه مرا آفريده است ، پس هدايت هم میكند ." پس هدايت میكند " مقصود اين است كه خدا وقتی كه موجودات را خلقكند آنها را عبث نمیگذارد ، آنها را رهبری هم میكند . وقتی خدا آفرينندهمخلوقات باشد ، آنها را " سدی " به تعبير آيه قرآن ( 3 ) ، عبث ،سرگردان نمیگذارد ، رهبری میكند . " خدا مرا آفريده است ، خدا مرارهبری هم خواهد كرد ) ] . در سوره علق كه سوره " اقرأ " باشد راجع به خصوص انسان بيانمیفرمايد ، يعنی آنجا خلقت انسان و آن نوع هدايتی را كه مخصوص انساناست ، بعد از خلقت ذكر فرموده است . در آن سوره اين طور میخوانيم :" « بسم الله الرحمن الرحيم اقرا باسم ربك الذی خلق »" . بخوان به نام پروردگارت كه آفريده است ( آفريده است همه چيز را ،جهان را ) . " « خلق الانسان من علق »" . انسان را از علق ( 4 ) آفريد . پاورقی : . 1 اين اندازهگيری شامل اندازهگيری عدد میشود ، شامل اندازهگيری درحجم میشود كه آن يك بحثی است كه كردهاند ممكن است ما هم راجع به آنبحث كنيم . . 2 شعراء / . 78 . 3 " ا يحسب الانسان ان يترك سدی » " ( قيامت / 36 ) .. 4 علق را از قديم تفسير میكردند به " خون بسته " كه يكی از مراحلبه اصطلاح تحول و تطور جنين است . حالا بعضيها آمدهاند میگويند كه در قديمنمیتوانستند توجيه كنند ، چون يكی از معانی علق زالو است ( همين حيوان > |