نيست . " « صنع الله الذی اتقن كل شیء »" ( 1 ) همين جهت را بيانمیفرمايد : " « ربنا الذی اعطی كل شیء خلقه »" ( 2 ) همين مطلب رابيان میكند و خيلی از آيات ديگر [ مانند ] : " « ا فلا ينظرون الی الابلكيف خلقت و الی السماء كيف رفعت »" ( 3 ) . تفكيك اصل انتظام از اصل هدايت ولی زائد بر نظام متقن خلقت و ساختمان موجودات ، يك چيز ديگر همهست و آن اين است : موجودات عالم نشان میدهند كه پس از آنكه اين جوركامل آفريده شدهاند ، در كاری كه انجام میدهند باز يك نوع رهبری میشوند. چطور ؟ نقطه مقابل انتظام ، تصادف و اتفاق بود ، اگر كسی میخواستانتظام را حاكی از يك عقل و تدبير نداند میگفت اين انتظام تصادفا بهوجود آمده . ولی نقطه مقابل اصل رهبری و هدايت يك اصل ديگری است و آناصل ديگر را ما بايد طرح كنيم : اين ساختمان موجود با همه انتظاماتی كهدر آن به كار رفته : ساختمان يك گياه ، ساختمان بدن يك حيوان ، ساختمانبدن يك انسان ( و حتی ساختمان جمادات را هم ما تا حدودی خواهيم گفتيعنی تا حدودی در آنجا هم میگوييم دليل داريم ) ، آيا اين كاری كه اينموجودات انجام میدهند لازمه قهری و جبری اين ساختمانشان هست يا علاوه براين يك نيروی ديگری كه بسيار هم مرموز است در كار اينها دخالت دارد ؟يك كار ممكن است لازمه قهری و جبری يك ساختمان باشد ، ديگر آنجا ماحرف عليحدهای نداريم ، هر حرفی داشته باشيم ، روی خود ساختمان داريم .مثلا فرض كنيد كه يك اتومبيل ساخته میشود ، هر حرفی هست در ساختماناتومبيل است كه اين ساختمان را كی ساخته است ؟ ولی آن مقدار كاری كهالان اتومبيل انجام میدهد ، آن ديگر لازمه اين ساختمان است . من ساختماناتومبيل را وارد نيستم ، همه شما از من واردتريد ، اينكه مثلا سويچ رابچرخانند ، اتومبيل روشن شود ، بنزين تبديل به گاز شود ، تبديل به قوهشود ، اين ديگر يك كار عليحدهای نيست ، يعنی لازمه جبری وپاورقی : . 1 نمل / . 88 . 2 طه / . 50 . 3 غاشيه / 17 و . 18 |